یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

اونکه رفت وضع بهتر شد

سال 89 رزومه ام رو دادم به یکی از اشناهای دور. منو برد به شرکتشون. تا وقتی بود کار خاصی برام نکرد. ولی کم وبیش حواسش بود و بقیه هم بخاطرش مراعاتم رو می کردند ولی از وقتی رفت من سمت گرفتم و وضعم بهتر شد و مدیر شدم و ... .


سال 92  یکی از دوستان رزومه ام رو داد به یه شرکتی و رفتم اونجا. بعد ا یه مدت کوتاهی رفت خارج و من موندم و خودم ولی کلی پیشرفت کردم و ارشدیت گرفتم


مدیرعامل شرکت فوق بعد از اینکه امد به شرکت فعلی ام، بهم گفت تو هم بیا اینجا. منم امدم . تو طول این مدت من رشد شغلی نکردم. مدیرعامل کم و بیش هوام رو داشت ولی رشد شغلی نکردم و همه اش گفتند تو ادم مدیرعاملی

حالا مدیر عامل رفته است و مدیر عامل جدید امده است.

آیا باید از رفتن ادمها بترسم؟

هرکی رفته جاش بهتر نیومده؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد