یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

معجزه

دیشب یه معجزه رخ داد

یه سری سکه گم کرده بودم

در ناامیدی کلی صلوات فرستادم و گشتم و ناامید شدم

و در اوج ناامیدی ، دخترم برام پیدا کرد

بنده خدا اونم کلی نذر کرده بود

براش شکلات و چیزهایی که دوست داشت خریدم

دوست یابی

سامانه دوست یابی ام از کار افتاده و نمی تونم دوست جدید پیدا کنم


انتخاب

یکی امروز بهم گفت اگه مجرد بودی باهات بودم


این جمله رو بارها شنیدم


و جواب همیشگی که گاهی می گم اینه :

من دوتا انتخاب دارم. جدا بشم و به عشق و حال مشغول بشم. چون کلی دختر و زن  هستند که وقتی مجرد باشی باهات خواهند بود

ولی زن و بچه فعلی ام به مشکل بخورند



یا همینطوری و در صورت امکان یواشکی به نیاز جنسی ام برسم

که خوب سخته



نقطه عطف بهم گفت به بچه هات حسودیم می شه که باباشون بخاطرشون از من و خیلی های دیگه گذشت

سی سالگی به بعد

به نظرم می اد زنها و دخترها تا سی سالگی دنبال عشق هستند.

بعد عاقل می شن و دیگه یا دنبال پول هستند یا شوهر.


یعنی مثلا دخترهای زیر سال راحت عاشق مردهای متاهل می شن. ( البته مردهای متاهل جوون و نه من )

بعد همین ها وقتی بالای سی می شن دیگه علاقه مند نمی شن ، مگه اینکه حرف پولدار باشه.  و یا فقط دنبال پسرهای مجرد می گردند تا ازدواج کنند و دیگه دنبال دوس پسر نیستند

غصه

قاعدتا یه مرد در چهل سالگی نباید بیاد بناله و باید عین کوه استوار باشه 

اما این ظاهر است


آدم گاهی واقعا حالش گرفته است. جالب تر اینکه اکثر اطرافیان هم همینطور هستند.  حال همه شون گرفته است. هرکسی یه جوری

و ما هم نسبت به هم بی توجه هستیم

انگار نه انگار