یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

گردن گیری در وب

دلسوزی مجازی

آدم گاهی تو نت دلش می سوزه. و گاهی هرچی می کشیم از مهربونی مون است

و من هرجا بتونم کاری برای کسی بکنم انجام می دم. و قطعا خیلی اتفاقهای خوب زندگی ام بخاطر کارهای خوبم‌بوده و زیاد هم برام فرقی بین دختر و پسر نیست.


مثلا در خصوص مریم یه جایی می رفت سرکار ماهی شش تومن حقوق می گرفت و تعطیلی و اضافه کار درست نداشت

دستشو گرفتم و بردم سر یه کاری که حقوقش دوبرابر شد. هر سه ماه یه ماه پاداش و کارانه گرفت. دیروز آجیل شی یلدا گرفت
هر سه ماه ارزاق بهش می دن و چیزهای اینجوری

خوب طبیعی است که تو این شرایط دلم برای کسی که رایگان می ره جایی کارآموزی بسوزه و بخوام کمکش کنم .

پی نوشت آجیل شب یلدا:

پارسال دوتا کارتون آجیل دادند.‌سال قبل اونم بهتر. امسال شد یه کارتن. سال دیگه احتمالا نفری یه مشت آجیل بدن

این مجردها خیلی خوشبحالشون است. تا مدتها یه ظرف کوچولو آجیل و خشکبار دارند.

ولی ما متاهلها خیلی زود همه اش رو از دست می دهیم.

پی نوشت بعدی: خانمم تا قبل از اینکه بره سرکار می گفت تو چرا برای اداره ات هم خرید می کنی

ولی خودش خیلی زود شروع کرد برای مغازه اش و خودش خرید کردن.
بعد دیشب می گه من باید به خودم خیلی برسم تا جوون داشته باشم کار کنم.

فیل مولوی

من اینجا نشستم و دارم آشپزی می کنم. فایلهای صوتی آقای شعبانعلی رو درمورد بیزنس گوش می دم. بعدش داشتم صحبتهای بیژن عبدالکریمی را تو پادکست سکه گوش می دادم در خصوص توسعه و وقتم رو به این علوم بی حاصل پر می کردم که یهو دیدم ، یه آقایی در موردم پست گذاشته و یه عده از دوستان قدیم و جدید هم در موردم نظر دادند.


رفتم نظراتشون رو خوندم. خوندن نظراتشون برام جالب بود.‌ داشتم خودم رو از بیرون می دیدم.

شاید در روز حسابرسی هم همینطوری بشه و تک تک آدمها بیان نظراتشون و دلخوری هاشون رو بهت بگن. و آدم خجالت بکشه. البته این امکان هم هست که اونها ته دل تو رو ببینند و از فکری که در مورد تو کردند، خجالت بکشند.

چند دقیقه قبل یکی ازم پرسید واقعا آنچه اونجا گفتند در مورد راست بود؟ پس چرا برداشت من اینگونه نبود؟


شاید سوال بقیه هم باشه.
مولوی یه داستانی داره در مورد فیل.‌اینکه کاروانی که فیلی داشتند ،شب در روستایی و در خانه کدخدایی توقف می کنند.  روستاییان کنجکاو می روند و هر کدام در تاریکی با لمس سعی می کنند بفهمند فیل چیست. و می آیند و فیل را برای بقیه تعریف می کنند.
یکی می گه ستون بود.
یکی می گه لوله داشت

هرکسی بسته به اینکه به کدوم قسمت فیل رسیده باشه، یه برداشتی می کنه

مسئله دوم داستان راهنمایی گرفتن یک نفر از بهلول است
یک روز یه نفر به بهلول می گه ای بهلول دانا منو راهنمایی کن. بهلول راهنمایی اش می کنه و پولدار می شه
همون نفر بعد پولدار شدن می گه ای بهلول دیونه منو راهنمایی کن و بهلول راهنمایی اش می کنه و بیچاره می شه. و بعد از بهلول می پرسه چرا اینگونه شد.می گه اون دفعه وجه دانایی منو صدا کردی و این دفعه وجه حماقت منو

خلاصه کلام اینکه یک نفر باشخصیت می اد سراغ من خوب منم با شخصیت باهاش برخورد می کنم
یه نفر سکسی می اد سراغم ،منم سکسی وار باهاش رفتار می کنم

و حتی افرادی با توقع های اشتباه  می ان و سرخورده می شن


افرادی هم هستند که من اشتباه می کنم و زیادی تحویلشون می گیرم و هوا برشون می داره و می رن

و غیره.

من همه اونهایی که می گید هستم ولی احتمال اینکه برداشتتون جزئی باشه و کل منو ندیده باشید خیلی خیلی زیاده

در هرصورت خوشحال می شم نظرتون رو راجع به خودم بدونم. بخصوص نظرات منفی تون رو.

تست

بیایید یه تستی باهم انجام بدیم
اول به پنج تا سوال زیز جواب می دید
بعد جواب این پنج تا رو در ۹ای خالی پنج تا سوال بعدی قرار می دید
ممکنه یک تا پنج جمله بعدی از نظر شما درست بشه
اگه شد یعنی شما تحت تاثیر آسیب‌های کودکی ازدواج کردید

۱سه تا از ویژگی های منفی والدینتون رو بنویسید. یکیشون یا جفتشون
سعی کنید با افکار زیر ۱۸ سال خودتون بگید نه با تفکر الان
۲سه تا ویژگی مثبت والدین خود را بنویسید
۳ مهم ترین خواسته های دوران کودکی تون از والدینتون چی بود؟ آزادی و ....
۴ بدنبال برآورده شدن این خواسته هاتون چه احساسی بهتون دست می داد؟خوشحالی؟شعف ، ارامش؟....
۵ در برابر ناکامی های دوران کودکی های دوران کودکی چه واکنشی نشون می دادید؟اذیت؟قهر؟ناسازگاری
۶ من جذب آدمی شدم که یا ادمهایی رو دوست دارم که .....
۷ از او انتظار دارم که ....
۸ در رابطه که با کسی که جذبش شدم می خواهم
۹ بدنبال برآورده سازی خواسته هایم می خواهم ...
۱۰ اما گاهی اوقات خودم رو از این احساسات محروم می کنم تا

پارتی

یکی از نعمت هایی که هرکسی باید داشته باشه،  پارتی است.

پارتی را به آن معنای بد برداشت نکنید. اینجا پارتی یعنی حامی. یعنی کسی که کمکت می کنه، کارت راه بیفته. اصلا به معنی بد برداشت کنید.

در هرصورت پارتی داشتن خیلی خوبه و حال می ده
فرض کن هرجا کارت گیر کرد، یکی باشه  کمکت کنه

یکی باشه برات خرج کنه
هزینه هات رو بده

خسارتهاتو جبران کنه

حال نمی ده؟

تعارضات درون ما


من یه سری اندیشه دارم باهم در تعارض هستند
حتماً شما هم دارید و باید این تعارضات رو حل کرد

مثلا بچه رو بفرستیم خارج یا نه؟
خوب معلومه باید فرستاد تا پیشرفت و برای خودش کسی بشه و ....

خوب دیونه ایم بفرستیم خارج؟ پس برای بزرگش کردیم؟
بهش محبت کردیم و الان جگر گوشه قلبمون همیشه آزمون دور باشه؟

یعنی همه راه رو اشتباه رفتیم

دو نظریه متقابل  و هردو درست


و بازهم ازین چیزها هست