یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

حرکت تروریستی کرمان

به نظرم هرجوری نگاه کنی عملیات انفجاری امروز تروریستی بود و یه عده بی گناه به خاک و خون کشیده شدند. خداوند بیامرزدشون

مردم مظلوم هم مورد ظلم قرار می گیرند و هم تاوان ظلم رو می دن و هم از اونها انتقام گرفته می شه.
به اصطلاح مرغ عزا و عروسی هستند

امیدوارم مسؤلین امنیتی بچسبند به کار خودشون و با عوامل این اقدام برخورد کنند و عوامل واقعی رو دستگیر کنند.

منطقه متشنج است و متاسفانه ترکش هاش به ماهم می خوره

الان وقت گلایه نیست ولی شاید اگر وقت نیروهای نظامی و امنیتی و انتظامی به دستگیری بلاگر و اینفالوئستر و پزشک و کاسب و کسانیکه بی حجاب و بدحجاب و اینها هستند نمی گذشت
ما شاهد این نبودیم یه یه باندی مسلحانه سرقت کنه و به شش تا زن جلو شوهرش تجاوز کته و دستگیر نشه،  تا اینکه اتفاقی یکی از شاکیان شناسایی شون کنه.

اونهاییکه این روزها مورد سرقت قرار می گیرند، اکثرا امیدی به اینکه مالشون پیدا بشه ندارند،  مگر اینکه شانس بیارند

ولی شما یه حرکت ساده سیاسی مخالف بزن. سریع شناسایی و دستگیر میشی

این یعنی اولویتها برای دستگاه های مسوول جابجا شده

با آرزوی روزهای بهتر

تفاوتها

باور
ارزش
درک
نیاز
خواسته

یکی از مسائلی که موجب اختلاف بین دونفر می شود که ابن دونفر می تواند دو دوست، دو همکار و یا زن و شوهر باشند
تفاوتها است.
من به پنج منبع تفاوت اینجا اشاره می کنم و قطعا دلایل دیگری هم وجود دارد :
اول نیاز . نیاز انسانها

نیاز مرد و زن باهم فرق داره. نیاز دو تا آدم هم باهم فرق داره. یکی به غذای بیشتری نیاز داره. یکی به علاقه و توجه بیشتری نیاز داره و ...

دوم خواسته :
خواسته های ما باهم فرق داره. مثلا دوتا نیاز یکسان دارند. مثلا به غذا نیاز دارند. ولی اولی کوبیده دوست داره و دومی خواسته اش جوجه است.

باور ها
باورهای افراد باهم فرق داره. مثلا یکی به اسلام باور. داره یکی به مسیحیت
یکی به نماز اول وقت باور داره. یکی اصلا به نماز باور نداره



ارزش ها :
حتی وقتی باورهای افراد شبیه هم است و مثلا هردو به اسلام باور دارند،
ارزشها فرق داره

هردو مهندس کامپیوتر هستند ولی یکی شبکه دوست داره و براش ارزشه و اون یکی برنامه نویسی براش ارزش است





ادراک :
ادراک ما از جهان باهم فرق داره. کسیکه بنز داشته ماکسیما داشته. تویوتا کمری داشته
وقتی سوار ۲۰۶ می شه درکش با کسی که تازه پیکانش رو فروخته و ۲۰۶ خریده فرق داره

درک یک مرد ۵۰‌ساله باتجربه که سالها مدیریت های خصوصی و دولتی رو تجربه کرده با یک جوان بیست ساله فرق داره.
کلا درک آدمها از دنیا با یکدیگر فرق داره.


خلاصه اینکه ما حداقل در پنج مورد بالا با یکدیگر تفاوت داریم و این می تونه منشا اختلافات باشه.
مسائلی مثل خانواده و محیط و تحصیلات و غیره هم رو پنج تا عامل بالا تاثیر داره.

خواسته و نیاز ما از ازدواج. یا رابطه  با خواسته و نیاز دیگری متفاوت است.
ادراکات و باورها و ارزشهامون متفاوت است
تازه گزینه هایی مثل آرزوها و علایق و برنامه های اینده رو دیگه نگفتم


اخلاق انسانی

اولی : من فقط به اخلاق انسانی و به انسانیت اعتقاد دارم.
دومی: یعنی چی؟
اولی : یعنی با توجه به عقلم و اصول انسانی می فهمم چه کاری خوبه و چه کاری بد. مثلا اعدام کار بدی است و ما تحت هیچ شرایطی حق نداریم در مورد مرگ کسی تصمیم بگیریم.
دومی خوب فرض کن تو یک سرباز اوکراینی هستی و روس‌ها بهت حمله کردند، آیا می کشیشون؟
اولی : بله
دومی : پس تو در مورد کشتنشون تصمیم گرفتی.
دروغ گفتن بده؟
اولی: بله.
دومی حالا اگه یکی بهت مرتب دروغ گفت آیا حق داری بهش دروغ بگی؟آیا اگه یکی مرتب نامردی کرد و رکب زد حق داری نامردی کنی و رکب بزنی؟
اولی : بله
سومی : نخیر
دومی : فرض کن چندتا بچه تو خونه داری که گرسنه هستند.
می ری نونوایی فقط یه نون هست. می گیری و می اری و بعدش چند گرسنه  رو کنار خیابان می بینی که اگه نونت رو بهشون ندی یکیشون بمیره و اگه بدی شاید بچه هات بمیرند
اولی : من بچه هام برام از همه چی مهم تر هستند.
سومی : ما مسوول گرسنه ها نیستیم. ما مسوول بچه های خودمون هستیم.
چهارمی: چون مرگ‌اونها قطعی است ولی مرگ بچه های خودم قطعی نیست. بهشون می دم.

دومی :آیا واقعا اخلاق مبتنی بر انسانیت مشخص است؟
یا از نظر هرکسی یه چیزی است؟
ضمنا کار گرگ و یا گرگیت چیه؟ خوردن و دریدن و شکار.
ایا اگه کسی بهت بگه این گرگیت نیست. این گرگهای بد هستند که اینجوری هستند تو قبول می کنی؟
اولی : من به رفتارشون در طول تاریخ نگاه می کنم و اونجوری می فهمم گرگیت یعنی چی؟
دومی : سگیت یعنی چی؟
ما الان سگهای مهربون خونگی داریم
سگهای وحشی و ولگرد داریم
سگهای نگهبان هم داریم
اولی خوب باید به رفتار غالب در طول سالها نگاه کنیم. نه به رفتار صد سال اخیر که شهری شدن.
خوب انسانها هم تا قبل چند صد سال اخیر همه اش در حال بدست آوردن غذا و سرزمین از طریق زور بوده اند
قانون اول زور و قبیله بوده
رفتار انسانی اون موقع یا رفتار انسانی الان؟
یا رفتار انسانی ایندگان؟
اگر فردا جنگ‌جهانی بشه و تمدن از بین بره؟و تلاش برای بقا پیش بیاد آیا دوباره رفتار انسانی یعنی مهربان بودن؟ یا رفتار انسانی کشتن بقیه برای حفظ خودمون است؟ 

گردن گیری در وب

دلسوزی مجازی

آدم گاهی تو نت دلش می سوزه. و گاهی هرچی می کشیم از مهربونی مون است

و من هرجا بتونم کاری برای کسی بکنم انجام می دم. و قطعا خیلی اتفاقهای خوب زندگی ام بخاطر کارهای خوبم‌بوده و زیاد هم برام فرقی بین دختر و پسر نیست.


مثلا در خصوص مریم یه جایی می رفت سرکار ماهی شش تومن حقوق می گرفت و تعطیلی و اضافه کار درست نداشت

دستشو گرفتم و بردم سر یه کاری که حقوقش دوبرابر شد. هر سه ماه یه ماه پاداش و کارانه گرفت. دیروز آجیل شی یلدا گرفت
هر سه ماه ارزاق بهش می دن و چیزهای اینجوری

خوب طبیعی است که تو این شرایط دلم برای کسی که رایگان می ره جایی کارآموزی بسوزه و بخوام کمکش کنم .

پی نوشت آجیل شب یلدا:

پارسال دوتا کارتون آجیل دادند.‌سال قبل اونم بهتر. امسال شد یه کارتن. سال دیگه احتمالا نفری یه مشت آجیل بدن

این مجردها خیلی خوشبحالشون است. تا مدتها یه ظرف کوچولو آجیل و خشکبار دارند.

ولی ما متاهلها خیلی زود همه اش رو از دست می دهیم.

پی نوشت بعدی: خانمم تا قبل از اینکه بره سرکار می گفت تو چرا برای اداره ات هم خرید می کنی

ولی خودش خیلی زود شروع کرد برای مغازه اش و خودش خرید کردن.
بعد دیشب می گه من باید به خودم خیلی برسم تا جوون داشته باشم کار کنم.

فیل مولوی

من اینجا نشستم و دارم آشپزی می کنم. فایلهای صوتی آقای شعبانعلی رو درمورد بیزنس گوش می دم. بعدش داشتم صحبتهای بیژن عبدالکریمی را تو پادکست سکه گوش می دادم در خصوص توسعه و وقتم رو به این علوم بی حاصل پر می کردم که یهو دیدم ، یه آقایی در موردم پست گذاشته و یه عده از دوستان قدیم و جدید هم در موردم نظر دادند.


رفتم نظراتشون رو خوندم. خوندن نظراتشون برام جالب بود.‌ داشتم خودم رو از بیرون می دیدم.

شاید در روز حسابرسی هم همینطوری بشه و تک تک آدمها بیان نظراتشون و دلخوری هاشون رو بهت بگن. و آدم خجالت بکشه. البته این امکان هم هست که اونها ته دل تو رو ببینند و از فکری که در مورد تو کردند، خجالت بکشند.

چند دقیقه قبل یکی ازم پرسید واقعا آنچه اونجا گفتند در مورد راست بود؟ پس چرا برداشت من اینگونه نبود؟


شاید سوال بقیه هم باشه.
مولوی یه داستانی داره در مورد فیل.‌اینکه کاروانی که فیلی داشتند ،شب در روستایی و در خانه کدخدایی توقف می کنند.  روستاییان کنجکاو می روند و هر کدام در تاریکی با لمس سعی می کنند بفهمند فیل چیست. و می آیند و فیل را برای بقیه تعریف می کنند.
یکی می گه ستون بود.
یکی می گه لوله داشت

هرکسی بسته به اینکه به کدوم قسمت فیل رسیده باشه، یه برداشتی می کنه

مسئله دوم داستان راهنمایی گرفتن یک نفر از بهلول است
یک روز یه نفر به بهلول می گه ای بهلول دانا منو راهنمایی کن. بهلول راهنمایی اش می کنه و پولدار می شه
همون نفر بعد پولدار شدن می گه ای بهلول دیونه منو راهنمایی کن و بهلول راهنمایی اش می کنه و بیچاره می شه. و بعد از بهلول می پرسه چرا اینگونه شد.می گه اون دفعه وجه دانایی منو صدا کردی و این دفعه وجه حماقت منو

خلاصه کلام اینکه یک نفر باشخصیت می اد سراغ من خوب منم با شخصیت باهاش برخورد می کنم
یه نفر سکسی می اد سراغم ،منم سکسی وار باهاش رفتار می کنم

و حتی افرادی با توقع های اشتباه  می ان و سرخورده می شن


افرادی هم هستند که من اشتباه می کنم و زیادی تحویلشون می گیرم و هوا برشون می داره و می رن

و غیره.

من همه اونهایی که می گید هستم ولی احتمال اینکه برداشتتون جزئی باشه و کل منو ندیده باشید خیلی خیلی زیاده

در هرصورت خوشحال می شم نظرتون رو راجع به خودم بدونم. بخصوص نظرات منفی تون رو.