یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

متاهلها

آدم وقتی ازدواج می کنه برای خیلی چیزها است و یا خیلی چیز بدست می آره مثل :

یه فامیل جدید
یه سری فرصت‌ها و آشناهای فامیلی جدید
سکس
محبت
کمک حال
دوست
خدمتکار
پول
و ازین جور چیزها


ولی آدم‌های متاهل که می رن تو رابطه دوم عموما دنبال یکی تو تا چیز هستند
سکس  پول محبت

و اینها ۹۹ درصد دنبال جدایی نیستند. یه رابطه موقت و مکمل می خوان ،کنار رابطه اصلی

و لذا حواستون باشه. و رویایی فکر نکنید

سیستم سازی

سیستم سازی
امروزه آدمها خودشون به تنهایی کارها رو انجام نمی دن
بلکه مدیریت می کنند
مدیران لایق تربیت می کنند و یا استخدام می کنند
یک فرایند درست برای انجام کار طراحی می کنند
و سپس می بینی صد هزار نفر در حال انجام اهداف یک نفر است

امروزه وقتی می خواهند یک مدیر لایق استخدام کنند،از او برنامه می خواهند و می پرسند به این اهداف چگونه می خواهی برسی؟
چون تعریف اهداف و بیان ادعا و شعار راحت است
ولی
چگونه رسیدن بهش مهم و سخت است

اندیشه ها چگونه شکل می گیرد؟با نوشتن . با بیان در کنفرانس‌ها
با انتشار کتاب و تدریس اون در دانشگاه

مثلا مارکس می اد در مورد اقتصاد حرف می زنه و کتاب می نویسه. اندیشه هاش مورد بحث قرار می گیره.
گسترش پیدا می کنه. شنیده می شود و نقد می شود و بعدا مبتنی بر آن حکومت تشکیل میشه.

خلاصه اینکه اگر شما صاحب اندیشه جدیدی برای اداره دنیا هستید، لازم است که آنرا بیان کنید. در موردش بحث شود. نقد شود. عده ای آنرا بپذیرند.  تدریس شود. وقتی به اندازه کافی در اقصی نقاط دنیا طرفدار پیدا کرد، بالاخره یه جاهایی پیاده سازی می شود.
اگه خوب جواب داد و موجب رشدشد، کم کم در جاهای دیگه هم پیاده سازی می شود.

مثلا اقتصاد سرمایه داری یا دموکراسی همینطوری جهانگیر شد.



می خواهی چگونه به اهداف برسی
نمی گویند می خواهی چکار کنی.
می گویند چگونه می خواهی به اهداف 

سیستم سازی


امروزه آدمها خودشون به تنهایی کارها رو انجام نمی دن
بلکه مدیریت می کنند
مدیران لایق تربیت می کنند و یا استخدام می کنند
یک فرایند درست برای انجام کار طراحی می کنند
و سپس می بینی صد هزار نفر در حال انجام اهداف یک نفر است

امروزه وقتی می خواهند یک مدیر لایق استخدام کنند،از او برنامه می خواهند و می پرسند به این اهداف چگونه می خواهی برسی؟
چون تعریف اهداف و بیان ادعا و شعار راحت است
ولی
چگونه رسیدن بهش مهم و سخت است

اندیشه ها چگونه شکل می گیرد؟با نوشتن . با بیان در کنفرانس‌ها
با انتشار کتاب و تدریس اون در دانشگاه

مثلا مارکس می اد در مورد اقتصاد حرف می زنه و کتاب می نویسه. اندیشه هاش مورد بحث قرار می گیره.
گسترش پیدا می کنه. شنیده می شود و نقد می شود و بعدا مبتنی بر آن حکومت تشکیل میشه.

خلاصه اینکه اگر شما صاحب اندیشه جدیدی برای اداره دنیا هستید، لازم است که آنرا بیان کنید. در موردش بحث شود. نقد شود. عده ای آنرا بپذیرند.  تدریس شود. وقتی به اندازه کافی در اقصی نقاط دنیا طرفدار پیدا کرد، بالاخره یه جاهایی پیاده سازی می شود.
اگه خوب جواب داد و موجب رشدشد، کم کم در جاهای دیگه هم پیاده سازی می شود.

مثلا اقتصاد سرمایه داری یا دموکراسی همینطوری جهانگیر شد.



می خواهی چگونه به اهداف برسی
نمی گویند می خواهی چکار کنی.
می گویند چگونه می خواهی به اهداف 

جاسوس



بهترین راه برای نفوذ آسان و موثر داشتن جاسوس است
جاسوسی که به سیستمی که می خواهی بهش نفوذ کنی وارد و مطلع باشد


مثلا اگه می خواهید مخ خانمها رو بصورت موثر و عمیق و کاربردی بزنید، باید حتما یک یا دو تا خانم بعنوان مشاور کنارتون باشند

اونوقت موفقیت تون صد در صد تضمین است
با کمترین وقت و هزینه ،بیشترین کیفیت نفوذ رو بدست می اورید

کی با شعور تره؟


امروز تو اداره کار داشتم. لذا نمازم به آخر وقت موکول شد و چون نماز خانه بسته می شود، تصمیم گرفتم‌گوشه سالن اداره ، همونجا که کار می کنیم نماز بخوانم. سجاده و جانماز هم داشتم. لذا پهن کردم و مشغول نماز شدم
چند لحظه بعد یکی از همکاران که به نظر می رسد شبیه اکثریت همکاران به نماز اعتقادی ندارد، خواست عبور کند، و ظاهرا سجاده من مزاحم بود و یا احساس کرد،  ممکنه من اذیت بشم.‌لذا صبر کرد تا من نمازم رو بخونم و بعد رد شد

حالا فرض کنیم یک بساط مشروب خوری و یا هرکار دیگری که دینداران به آن اعتقادی ندارند، گوشه ای از سالن در محل عبور و مرور برپا می شد و مخل حرکت بود. به نظرتون نحوه برخورد،چگونه بود؟

راستی کی باید با شعور تر باشه؟