فلسفه ارایش
وقتی بچه بودم فکر می کردم درسخوندن خیلی مهمه
و درس خونها خیلی با ارزش هستند
فکر می کردم دنیا مال درسخونها است و همه اینو می دونند
البته یه خورده جو جامعه هم این بودم
نمی دونم به این دلیل یا به دلایل دیگه، درسم خیلی خوب بود و شاگرد اول بودم
حالا یه مشکل دیگه داشتم. کسانیکه منو نمی شناختند نمی فهمیدند من شاگرد اول کلاس هستم و خیلی باهوشم و باید بهم احترام بگذارند و بهم توجه کنند
و خیلی به این فکر می کردم که چطوری اینو به بقیه بفهمونم.
و حدودا هیچ راهی پیدا نکردم.
می شد کتاب دست گرفت و کارهای دیگه کرد،ولی خیلی دیگه از شاگرد خنگ ها هم اینکار رو می کردند و من همیشه این سوال تو ذهنم بود که ملت چطور می خوان متوجه تفاوتها بشند.
لذا خیلی زود فهمیدم اینکه ادمها خوشتیپ و شیک می گردند، اینکه لباس مارک می پوشند. اینکه لباس و ساعت گرون قیمت می خرند، همه برای این است که بقیه متوجه تفاوت اینها با بقیه بشوند.
اون روزها چون پولدار بودن و غیره برام ارزش نبود و فقط درس خوندن برام ارزش بود، به لباس و پول و تیپ و غیره ارزش زیادی قائل نمی شدم.