دوست داشته شدن تعهد نمی اره. یعنی شما می تونی یه نفر رو دوست داشته باشی و اون اصلا شما رو دوست نداشته باشه.
می تونی به یه نفر محبت کنی و عاشقش باشی و بمیری براش
ولی برای اون همه چی عادی و معمولی باشه و حس خاصی نداشته باشه.
همیشه با خودتون صادق باشید.اینکه طرف رو چقدر دوست دارید که مشخصه و می تونید.
اینکه طرف شما رو چقدر دوست داره مهمه.در این مواقع خودتون رو گول نزنید و بپذیرید. دخترها وقتی ادم رو دوست دارند، همه جا پیگیرش هستند. استوری هاش رو می بینند و تو همه شبکه های اجتماعی پیگیرش هستند و هی خودشون براش خوشگل می کنند و به علاقه هاش توجه می کنند و غیره.
و همه اینها نکته است و اگر طرف این کارها رو نمی کنه، بپذیرید که دوستتان نداره و نه خودتون رو اذیت کنید و نه اونو.
همین
این حساب و کتابها مال دوست داشتنه، عشق سرکش تر از این حرفها و معادلاته. به قول نادر :
عشق در لحظه پدید می آید، دوست داشتن در امتداد زمان. این، اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است . عشق معیارها را در هم می ریزد؛ دوست داشتن بر پایه ی معیارها بنا می شود. عشق، ناگهان و ناخواسته شعله می کشد؛ دوست داشتن، از شناختن و خواستن سرچشمه می گیرد. عشق، قانون نمی شناسد؛ دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه یی از قوانین عاطفی ست. عشق، فوران می کند چون آتشفشان و شره می کند چون آبشاری عظیم؛ دوست داشتن، جاری می شود چون رودخانه یی بر بستری با شیب نرم. عشق، ویران کردن خویشتن است؛ دوست داشتن، ساختنی عظیم. عشق، دق الباب نمی کند، مودب نیست، حرف شنو نیست، درس خوانده نیست، درویش نیست، حسابگر نیست، سر به زیر نیست، مطیع نیست. عشق، دیوار را باور نمی کند، کوه را باور نمی کند، گرداب را باور نمی کند، زخم دهان باز کرده را باور نمی کند، مرگ را باور نمی کند
من اصلا صحبت حساب و کتاب نکردم. یه سری واقعیت و تجربه که موجب غصه خوردن و توقع می شه رو گفتم
گهگاه از دوست داشتن مینویسید. ولی از عشق نه
عاشق نیستید؟
خیلی وقته عاشق نشدم. ولی حسش بیاد می نویسم
ولی توضیحاتی که در ادامه نوشتین شرح جمله ی اول نبود، شرح این جمله بود: دوست داشته شدن تعهد نمیاره
بله. حق با شما بود . اصلاح کردم. ممنون