یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

جنبه

جنبه و ظرفیت خیلی مهم است و همه مون می دونیم


گفته می شود یک نفر خیلی دنبال اسم اعظم بود و به استادش می گفت این اسم رو به منهم بگوئید

روزی استاد بهش می گوید غروب برو دم پل فلان بایست و هرچه اتفاق افتاد را بیا و بگو تا بفهمم جنبه اسم اعظم را داری یا خیر؟

فردا می آید و می گوید رفتم پیش پل . دیدم پیرمردی با باری هیزم امد. رفت روی پل . داشت به انتهای پل می رسید که سواری از حکومت رسید و با اسبش امد روی پل. 

به پیرمرد گفت که برو عقب. پیرمرد نگاهی کرد و گفت من آخر پل هستم.‌چند ثانیه تحمل کنی رد می شوم. ولی سوار قبول نکرد و با استفاده از شلاقش پیرمرد رو مجبور کرد همه پل رو دنده عقب برود تا سوار رد بشود.


استاد گفت خوب چکار کردی؟  گفت خیلی تاسف خوردم و عصبانی شدم.‌کاش اسم اعظم رو داشتم‌تا حال اسب سوار را باهاش می گرفتم 

استاد گفت جنبه یعنی همین. ان پیرمرد خودش اسم اعظم را می دانست.


من قدرت چندانی ندارم و بارها برایم پیش آمده و دیده ام که اگر قدرت خاصی داشتم از آن برای تنبیه آدم بد استفاده می کردم. لذا معتقدم چون جنبه نداشتم خدا قدرتهای خاص هم بهم نداده است. قدرت خاص مثلا حق استفاده و حمل شوند و دستبند و اسپری فلفل




و چیزهایی به همین سادگی

نظرات 1 + ارسال نظر
دلسوختگان دوشنبه 29 دی 1399 ساعت 12:37 https://dlsokhthgan4000.blogsky.com/

مهربانی و محبت، کلید خوشبختی آدمهاست

صد در صد.‌ممنون از نظرتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد