دوتا منطق کلی تو زندگی وجود دارد.
منطق عقل
منطق دوست داشتن
اول عقل . وقتی یه اتفاقی می افتد و یا می خواهیم یک تصمیمی بگیریم، می شینیم دو دو تا چهار تا می کنیم. مزیت ها و معایب را بررسی می کنیم و در نهایت تصمیم می گیریم.
منطق عقل را اکثرا می شناسیم و وقتی عقلانی تصمیم می گیریم ، مشخص است. خودمون هم می دونیم. البته ممکن است اشتباه کنیم ولی باز عقلانی تصمیم گرفته ایم.
یعنی وقتی ازمون بپرسند چرا این تصمیم رو گرفتی، دلایل رو به راحتی می گیم و منطقش را مشخص می کنیم.
منطق دوم منطق دوست داشتن است. می گن چرا اینکار رو کردی؟ می گی دوست داشتم. یا دوست دارم اینکار رو بکنم
دوست داشتن هم منطقی است برای خودش. خیلی کارهای اشتباه رو میشه براحتی برای کسی که دوستش داری انجام بدی. بخاطر کاری که دوست داری انجام بدی و غیره ...
در رابطه با انسانها ما عموما ان ها رو دوست نداریم . لذا وقتی می خواهیم یه کاری براشون بکنیم سریع می ریم سراغ منطق عقل و دو دوتا چهار تا می کنیم
اگه ما بقیه رو دوست داشته باشیم مهربان تر هستیم . مطمئنم
پی نوشت :منطق رودروایسی و خجالت و تبعیت از جمع و اینها هم هست که زیاد مهم نیست. منطق تقلید هم قدرتمند و موثر است.
منطق دوست داشتن ؟بی منطقیه
خب سریع توضیح بده کنجکاوم کردی
نه. خودش یه منطق است
وقتی دوست داشتنی در کار نیست منطقی هم وجود نداره .
ولی درهرصورت منطق عقل هستش که باید حکمفرمایی کنه و حتی با منطق عقل به منطق دوست داشتن ادامه بده.
نظر شماهم محترمه. ممنونم