یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

سرمایه گذاری

این مغازه ای که راه انداختم هم بدجور رو مخم است. یه چیز می گم و یه چیز می شنوید. 

گاهی به خودم فحش می دم و می گم این چه حماقتی بود که کردی


گاهی می گم آینده خوبی میشه واسه بچه ها


نمی دونم واقعا. آیا صرف اینهمه هزینه ( البته برای من زیاده )

واقعا ارزشش رو داشت. قشنگ ارامشم رو بهم زده.


بی حال و بی انرژی و خسته ام.

یه چاهی است که تموم نمیشه 

تا خرخره تو قرض و بدهی خواهم رفت. بانکها هم که وام نمی دن.

خانمم هم که پول نداره و همه سرمایه اش از پولهای من است و پول بده نیست. 


قبلا تو برنامه ام‌بود  برای مهاجرت اقدام کنم. ولی تو این وضعیت اونم بعیده بشه.


گاهی می گم بهتر بود پولم رو پس انداز می کردم و قسمت عمده اش رو صرف مهاجرت می کردم.


در هر صورت حالا گذشته و سختی اش مونده برای من.


گاهی بعضی تصمیم ها تو یه لحظه همه چیز رو زیر و رو می کنه.


البته باز خداروشکر یه حامی هایی دارم و خدا هم حواسش هست.

دعا کنید یه وام خوب جور شه.


و یه خورده استراحت کنم

نظرات 2 + ارسال نظر

ان‌شاءالله که وامتون جور بشه.

ممنونم

خانم ف جمعه 6 آبان 1401 ساعت 19:50 https://khanomef.blogsky.com/

باز کردن مغازه تو بدترین تایم از هر لحاظ بود

اره. موافقم.امیدوارم اینستا درست شه و یا یه خورده شرایط مملکت بهتر شه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد