یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

بی مادری

بخاطر اینکه خانمم می ره سرکار، قسمت زیادی از کار خونه افتاده گردن من.


این قسمتش زیاد ناخوشایند نیست. با اینکه شبها که خانمم از سرکار می اد،  توقع داره من ازش پذیرایی کنم.


ولی حس می کنم بچه هام هم بی مادر شده اند.

و سایه یک مادر مهربان و دلسوز که حواسش بهشون باشه رو از دست دادند.


به لباس و خورد و خوراک و مدرسه و غیره. 


و این ناراحتم می کنه


احتمالا در این مورد باید با خانمم صحبت کنم

نظرات 2 + ارسال نظر
نیک یکشنبه 22 آبان 1401 ساعت 16:34

به نظرم زندگی مشترک تحمل همین چالش هاست دیگه
با تحمل متقابل آدما سرافراز میشن

ممنونم. بله دقیقا همینه

خانوم ف یکشنبه 22 آبان 1401 ساعت 11:50

اینجور که خانمتون تازه از خواب برخیزیده اند ،بعید نیست دو روز دیگه شما رو هم بزارن دم در بگن برو به کلاسم نمیخوری

بعید نیست. ولی منم بدم نمی آد منو بزاره دم در، یه خانم س ک سی برم داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد