یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

مرگ همسر

آیا متاهلی هست که به مرگ همسرش فکر نکرده باشه؟


مرگ همسر معمولا بهترین راه جدایی است.  خیلی شیک و دلپذیر

همه باهات هم دردی می کنند. 

حس قربانی بودن بهت دست می ده یعنی بقیه فکر می کنند قربانی شدی


احتمالا ارثی بهت می رسه


و برای هر غلطی در آینده مزاحمی نداری


لذا فکر می کنم خیلی از مردها و زنهایی که باهم مشکل دارند و به جدایی فکر می کنند، آرزوی مرگ همسرشون رو دارند ولی به روش نمی اورند

نظرات 17 + ارسال نظر
اسیه یکشنبه 27 فروردین 1402 ساعت 10:44

چرا اینجوریه؟ چون ما انسانها آینده رو فقط تخیل میکنیم درحالیکه نمی دانیم واقعیت چیست و حقیقتا چه خواهد شد.

انسان به تخیل زنده است

مهمان شنبه 1 بهمن 1401 ساعت 14:12

خب چرا اینجا نمیزاری؟ نگران نباش زود پاک می کنی

بگدریم

مهمان شنبه 1 بهمن 1401 ساعت 13:52

خب منم مادر بچه هاشم! منم هم خونشم! خستم خسته

نمیشه یه ساعت مشخص اینجا رمزت رو بزاری من ببینم سریع برداری؟

خوب چرا ای دی تلگرام نمی دی؟ پیامت رو مخفی می زارم بمونه. نگران نباش

مهمان شنبه 1 بهمن 1401 ساعت 08:00

"دردها و بیحالی های عجیبی داره"
همسر من باشه میگه اینا تلقینه! بهش فکر نکن خوب میشه! انگشتم رو تو شوخی ضربه زد و درد میکرد، همسرم می گفت اوف شده خوب میشه! رفتیم دکتر گفت استخونش ترک خورده و گچ گرفت!

"گاهی می ترسم که صبح بیدار نشه. ‌حتی گاهی به تنفسش دقت می کنم"
برام جالبه که با وجود سردی همسرتون، اینقدر به فکرشید! همسر من اگه بهش ندم میشم دشمن خونیش! اصلا درک نمی کنم! یا شما مشکلی دارید و ترس از تنهایی یا مشکل دیگه ای نمیزاره باهش بد باشید؛ یا همسر من خیلی وحشیه! از این دو حالت نمی تونه خارج باشه!!! یا من اون مزیت های دیگه همسر شما رو ندارم که همسرم خوبی دیگه ای به جز دادن در من نمی بینه! از این سه حالت نمی تونه خارج باشه!!! یا حالت دیگه ای که من نمی دونم! از این حالت ها نمی تونه خارج باشه!!!!!!
چرا رمز دار کردید پست ها رو ؟ راه ارتباطی ندارم چطور می تونم نظر بدم؟

بعضی پستها رو نمی خوام تو سرچ گوگل بیاد. رمز دار می کنم. یا نمی خوام هر غریبه ای بخونه. رمز دار می کنم. می خوام یه خورده طرف آشنا باشه ک بخونه

درسته دادن خیلی مهمه. ولی زن ارزشهای زیاد دیگری هم داره.

خانم من بالاخره مادر بچه هام هست. هم خونه ام است. و غیره
آدم نسبت به همسایه اش هم مراقبه. درسته نمی ده و این خیلی رنج آور است ولی خوب فرض می کنم مریضه و تحمل می کنم

مرضیه سه‌شنبه 20 دی 1401 ساعت 09:05 https://golemamgoli.blogsky.com/

من حتی قبل از اینکه با ازدواج کنم هم به مرگ همسرم فکر میکردم:)))
نمیدونم چرا، ولی همیشه فکر میکردم من خیلی زود بیوه میشم و باید دوباره شوهر کنم، افکار احمقانه هیجده سالگی:)))

ولی یه مورد سراغ دارم دقیقا همین قصه بود، آقا هوسباز بود، معشوقه داشت (تازه زنه قبلا معشوقه داداش بود و از اون بلندش کرده بود:)) )، خانمش به پدرشوهر شکایت برد و دعوا و جنجال شد. نهایتا آقا به خاطر معشوقه اش بنزین ریخت رو سر خودش و تهدید کرد اگر ولم نکنید آتیش میزنم. پدرش هم گفت بمیری بهتر از این خفته. بعدم آقا خودشو جلو چشم معشوقه اش آتیش زد و یه خانواده رو رهانید:))

بیچاره آقا. خودش رو آتش زده ولی شما می گی هوس باز بوده.

محمد رها سه‌شنبه 20 دی 1401 ساعت 01:06 http://Ikhnatoon.blogfa.com

کلهم نظری ندارم. بقیه کامنتها حسابی چلوندنت.
امروز سر کلاس قوانین بیمه استاد گفت اگر تو بیمارستان درحالتی بودید که تیم‌ پزشکی اجازه قطع عضو رو خواسته باشن و شما هوشیاری نداشته باشی همسر اختیار قانونی داره که فرم بیمارستان رو امضا کنه.

ممنونم. نظر تو می گفتی

نیلا دوشنبه 19 دی 1401 ساعت 19:41

از خدا برای همسرتون آرزوی شفای عاجل و کامل رو دارم و خیلی خوشحالم که شب ها حواستون به خانمتون هست و ایشون باید از لحاظ مواد معدنی و ویتامینی و تغذیه ای بخاطر بی حالی ها حسابی تقویت بشوند

ممنونم.

نیلا دوشنبه 19 دی 1401 ساعت 16:13

سلام
چون‌ گفته بودید طلاق براتون میسر نیست ناخودآگاه ذهنم رفت به سمت مرگ
درهر صورت به خاطر اشتباهم حلالم کنید

نه. همسر من بعضی وقتها دردها و بیحالی های عجیبی داره. طوری که گاهی می ترسم که صبح بیدار نشه. ‌حتی گاهی به تنفسش دقت می کنم.

حلال می کنم

نیلا یکشنبه 18 دی 1401 ساعت 21:12

من اگر گفتم شما چنین آرزویی دارید مدرک دارم چون در جواب کامنتی که زیر یک پست همکار جدید فردی به نام الناز کامنت داده آیا شما هنوز همسرتون رو دوست دارید؟ شما پاسخ دادید دوستش دارم ، ولی در عین حال می خوام از دستش راحت بشم، خودتون مراجعه کنید به دست و پاسخ کامنت

راحت شدن با آرزوی مرگ فرق داره. خیلی بدبینی

Hdn شنبه 17 دی 1401 ساعت 21:35

من هم گفتم "بعضی ها" .
قطعا طبق فرمایش شما نمیشه گفت "همه دوست دارند" .

ولی خداییش شما تو بد شرایطی گیر کردی (علیرغم تلاش هاتون برای بهبود روابط و عدم همکاری خانومتون).

ممنونم. بله. حرفت درسته.
متن رو اصلاح کردم.
البته این یک پست متاهلی است

نیلا شنبه 17 دی 1401 ساعت 21:08

به نظر شما این تفکر انسانی هست ، هرچقدر هم طرف مقابل قابل تحمل نباشه
شما که به خاطر هوس های نامشروعت آرزوی مرگ همسر داری
کاش به زودی ماهیت ذات کثیفتون برای همسر و بچه ها مشخص بشند و خود همسر برای همیشه از شما جدا بشه

من نگفتم چنین آرزویی دارم. حرف تو دهن من نذار.
تهمت گناه کبیره است

خب موقع دعوا و از روی عصبانیت همه از این فکرا میکنن...حتی به زبون میارن
ولی اگه فکر شب و روزِ یه نفر بشه اینکه "زنم/شوهرم کی میمیره راحت شم"، یه کم خطرناکه نه؟
البته من فکر میکنم بعد از مرگ یکی، اون یکی نمیتونه از فکرش دربیاد و آسوده زندگی کنه...زندگیشم کیفیتِ خوبی نخواهد داشت. حتی اگر خیلی دعوایی باشن و از هم متنفر

+بابت جمله‌بندی‌های افتضاحم عذر میخوام سردرد نمیذاره تمرکز کنم

باهات موافقم

Hdn شنبه 17 دی 1401 ساعت 19:25 http://Hdn94.blogsky.com

ولی برای بعضی ها مثل پدرم، مرگِ همسر میتونه بدترین اتفاق زندگیشون باشه(بارها و بارها به خیلی ها اینو گفته).
و با اینکه ۲۲ سال از مرگ‌ مادرم گذشته ، برق چشمانِ پدرم رو زمانی دیدم که از خاطراتش با مادرم میگه.
برای بزرگ کردن ما هم خییییلی زحمت کشید. چه روزها و شب هایی که از کارش گذشت فقط بخاطر اینکه تو خونه باشه و به ما درس بده، غذا بپزه و خیییلی کارای تربیتی و علمی و ...انجام بده❤

خدا پدرت رو حفظ کنه.‌من نگفتم برای همه خوبه. یا همه دوست دارند.

خیلی فکر کردم که یه چیزی در مورد این پست بگم، نمیدونم چرا هرچی نوشتم آخرش پاک کردم !

سعی کن یه چیزی بنویسی. ‌دوست دارم نظرت رو بدونم

رویا شنبه 17 دی 1401 ساعت 17:29

تو سن و سال شما اره
برای جوونترا فک کنم جدا شدن بهتره

برای جوون ترها فکر کنم مرگ بهتره

م شنبه 17 دی 1401 ساعت 15:25

خطرناک شدینا

کسی که حرف می زنه، عمل نمی کنه
تازه از قتل نگفتم

خانوم ف شنبه 17 دی 1401 ساعت 14:27 http://Khanomef.blogsky.com

اتفاقا دیشب ازش پرسیدم تا حالا فک کرده تو خواب خفه م کنه ؟گفت اره
گفتم چه جالب که منم فکر کرده بودم به این قضیه !

چه صادقانه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد