اگه یادتون باشه واحدی که برای اجاره داشتم رو دادم به دو تا مستاجر خانم افغانی
حدود شش ماه قبل . این دوتا خانم اول قرار بود باهم خوب و خوش زندگی کنند که خیلی زود باهم دعواشون شد و پادرمیانی منم راه به جایی نبرد و قرار شد مستاجر جدید پیدا کنم و جایگزین کنم. و پولهاشون رو بهشون بدم
و من تو دلم قرار گذاشتم دیگه به دو نفر خونه ندم. خونه رو فقط به نام یک نفر بنویسم.
مستاجر اولی که باهاش به توافق رسیدیم، یه مادر و دختر بودند. قرارداد بستم و یه بیعانه گرفتم ولی متاسفانه پولش جور نشد و همینطور قرار داد لنگ در هوا ماند. و بعدش گفت که مورد ما کنسل است.
و من مجبور شدم دوباره آگهی کنم.
اینبار یه خانمی به نام ح گفت من می خوام ولی صبر از مسافرت عید بیام. اند و دید و پسندید ولی نصف پولش جور بود و بقیه اش ده روز بعد جور بود.
گفتم نه. بعد باباش زنگ زد و دوباره با خودش صحبت کردم.
نمی دونم چرا به دلم نشسته بود طرز حرف زدنش و بدون اینکه ببینمش ازش خوشم آمده بود.
ولی نشستم و فکر کردم و گفتم اگه با این قرارداد بنویسم و پول رو ده روز بعد بگیرم و به مستاجرهای قبلی بدم در حالیکه مشتری دست به نقد موجوده، در حق مستاجرهای قبلی اجحاف شده.لذا گفتم نه.
بعد یه خانمی آمد برای برادرش بگیره. که خیلی به دلم نبود. یه آقایی از شهرستان گفت می خوام.
منم کلا ترجیحا این بود که به خانمها بدم، چون سه واحد دیگه خانم هستند، لذا دو دل بودم و مونده بودم چه کنم که یهو یه خانمی به نام خانم غ با خواهرش آمد و گفت من می خوام و یه بیعانه کوچولو هم داد. این خانم غ هم خانم با سر و زبون و آرایش کرده و قشنگی بود. و شاید ازش یه دوست دختر هم در می آمد.
بعد دوباره خانم ح زنگ زد و گفتم بیعانه گرفتم. ولی گفت من پولم رو جور کردم و نهایتا دوروزه می دم و و تو رو خدا کنسل کن و من تو تهران تنهام و جز شما کسی رو ندارم و یه کاریش بکن و من محبتت رو فراموش نمی کنم و احساسی تصمیم بگیر و ازین حرفها.
منم زنگ زدم به خانم غ گفتم ممکنه کنسل کنیم؟ گفت نه. لذا بهش گفتم ممکن نیست. دوباره ده تا اس ام اس تو رو خدا و غیره داد.
بعدم یهو اون خا نم غ پیام داد که باشه. شاید حکمت نیست که من بگیرم و قبول کرد. و بعد شماره کارت داد و بیعانه رو برگردوندم و به این خانم ح گفتم باشه.
حالا اینها رو نوشتم که ببینم بعدا داستان ما با خانم ح چی میشه.
چون الان که نگاه می کنم می بینم خانم غ خیلی بهتر از ح بود و قاعدتا نباید عوضش می کردم ولی این خانم ح چون خیلی التماس کرد، دلم بحال ش سوخت و قضیه دلی شد.
تجربه می گه پشیمانی خواهد داشت و ادمها خرشون از پل که بگذره عوض می شن.
حالا ببینیم چی میشه.
آخه همسر من همه چی رو مو به مو تعریف میکنه ،فکر کردم شما هم ازاون نوع هستید. یعنی در جریان مستاجر دادن واینا نبوده؟
کلیات رو می دونه. جزئیات رو نه.
من خیلی جزئیات رو نمی گم
دارم تصور میکنم اینارو برای خانمت چجوری تعریف کردی؟لابد ده تا دروغ هم لابه لاش گفتی
اصلا تعریف نکردم.
قرار داد با خانم ح که به زور پولش جور شد ،سخت بوده و احتمال داره بعد ها هم باز دچار گرفتاری سوید،ولیکن چاره ای حز اعتماد کردن نیست.حدی باش در برخورد با خانم های تنها،زندگی خانوادگیت را تهدید نکند.مهربانی آقایون با خانم های دور و بر، دردسر ساز میشه،کمی خویشتن دار باشید.(صبر بر لطف و محبت).
امروز دیدمش. حالا این مورد که کبریت بی خطر است و ازش آبی گرم نمیشه.
احتمالا بعدها فقط می گه اولین صاحب خونه ام، آدم خوبی بود.
ولی کلا خودم حواسم هست و بخاطر همین طرف کسی نمی رم
سلام مجدد
آره همه مردها مهربون هستن
تراوس هم خیلی مهربونه و دوست داره به خانمها کمک کنه
خدا خیرتون بده
ممنونم. من وبلاگ اونو نمی خونم.
به نظرت کار اشتباهی کردم؟
ایشالا که خیره
ببینم با این چرب زبونی میتونه واحدو از چنگت در بیاره یا نه
نه. قطعا نمی تونه.نگران نباش
دردسرهای یک مرد مایه دار
نه بابا. مایه دار کجا بود
سلام دادا




واقعا حس انسان دوستیت منو به وجد آورد
اشک توی چشمام حلقه بسته که انقدر برای خانم ها جانفشانی میکنی
ما مردها هممون مهربان با خواهران هستیم