دیشب به شکل فجیعی سرکوفت خوردم و تحقیر شدم
چرا عرضه مهاجرت ندارم؟
چرا همه رفتند و من هنوز نرفتم
چرا همه اش فقط حرف می زنم و از عمل خبری نیست
چرا پیشرفت شغلی از نظر عمودی نداشتم و مدیر و مدیرعامل نشدم
و هزار تا چرای دیگه
توجیهاتی وجود داشت ولی من سکوت کردم ، فقط تنبلی و بی برنامه بودن دلیل اصلی همه اتهامات و جرائم فوق است.
به نظرتون میشه تا آخر امسال مهاجرت کنم؟ یه منتور می خوام با یه مقدار انگیزه
مهاجرت در کل به نظرم خیلی خوبه
تو شرایط الانم کلا یه حرکت رو به جلوئه
اما با چیزایی که شما میگید
رفتن یا فرار کردن
مسئله اینه
اینجوری که شما ازش حرف میزنید انگار میخواید از یه عده ادم و یه سری حرف مفت فرار کنید یا فقط خودتون رو به ادما ثابت کنید
این ادما فردا برای یه سری ناکامی های دیگه شون دنبال مقصر میگردن وسرکوفتای جدید به شما میزنن
نه. فقط سرکوفتهای اونها نیست
همه جوانبشو بررسی کنین
من کسایی رو میشناسم که هربار صحبت میکنیم از سختیای مهاجرت و بدبختیایی که کشیدن حرف میزنن، گاهی با بغض، گاهی با اشک، ...
ولی انقدر خرج کردن و خودشونو برا رفتن کشتن که دیگه جرات و جسارت و بعضیاشون واقعا توان برگشت ندارن
و کسایی رو هم میشناسم که کلا نسلشون اونور از نظر اعتقادی به فنا رفته و سخت پشیمونن که بچه هاشون رو توی چنین راهی بردن
خیلی آدمهای حسابی و تحصیل کرده ای هم هستن همگی اینایی که گفتم و باز وضع اینه
من همیشه ممنون پدربزرگ و پدرمم که هردو در مقطعی که مردد شدن بمونن یا برگردن برگشتن
البته هرکی یچیزایی براش مهمه و شرایطش یجوره
فقط اینکه مهاجرت برای اکثر افراد جامعه آماری من، ظاهر بسیاااار مطلوب تری داشته تا واقعیتی که باهاش روبرو شدن
خییییلی تحقیق کنین. جوگیر ظاهر ِ مهاجرین اطراف نشین. از باطن تجربیاتشون تحقیق کنین
باشه چشم. ولی حداقل باید تا دم ویزا برم و بگم ویزام آمد و خودم نرفتم
راستی هیچوقت به خودتون انرژی مینفی ندید لطفا.قبول دارم که هستن کسانیکه آدم رو میرنجونن یا سرزنش میکنن یا سرکوفت میزنن و ووو ولی من معتقدم نفس آدم اونقدر باید قوی باشه تا تو این سطح و لول نمونه یا به عبارتی آسیب نخوره.حق میدم بهتون که روح و روانتون آزرده بشه از دست آدم ها،گفتارشون،رفتارشون،ولی تو اون مود نمونید.به عبارتی نارحت بشید ولی ناراحت نمونید.اینکه که باعث عزت نفس و قدرن روانی شما میشه.
خیلی بخشید که این جمله رو مینویسم،قصدم اهانت به شخص مورد نظر شما نیست،کلی عرض میکنم که یه گور باباش بگید و رها کنید خودتونو از فشاری که درون در جریانه.
البته ما که نمیدونیم جریان چیه ولی اگر رفتاری فروتنانه و متواضعانه دارید با افراد،لازمه بگم نیاز نیست با همه مهربان بود یا برای تایید دیگران افتادگی کرد.غالب جامعه ما پذیرش تواضع و لطف رو نداره و در صورت تکرار میشه توقعی از جانب اونها و اینجوری میشه که آدم بده داستان میشیم.
راستش منم از دست خودم خشمگینم.چون زیاد حرف میزنم ولی عملم کمه.
لب کلام.....به رفتن فکر کنید،به ماندن فکر کنید،به هر چیزی که لازمه فکر کنید ولی به کسی اجازه ندید تحقیرتون کنن.ملاحظات رو هم بذارید کنار و اگر لازم به سخن یا ابراز نظره اونو با زبانی ملایم بیان کنید.
راستش من از سرکوفت و تحقیر بیزارم چون دردش رو چشیدم.برای همین سر دلم باز شد. ببخشید اگر بی ربط گفتم و زیاده روی کردم.
ممنون از نظرات خوبتون
با نظرات ت موافقم
مهاجرت سختیای خاص خودشو داره.اگه واقعا عقل و دلتون مهاجرت میخواد باید پی همه چیزو به تن بمالید و برید.ولی یادتون باشه مهاجرت مخصوصا برای ما ایرانی ها یعنی از صفر شروع کردن.
حالا که نظر ازمون خواستید میخوام بگم اگر علم یا مهارت خاصی دارید که اونور خریدار داره و وابستگی چندانیم به خانواده و دوست و شهر و دیار ندارید به رفتن فکر کنید.ولی اگر مثل منه فلکزده وابسته ایران با کل بدبختیاشید فکرشو از سر بیرون کنید و فقط در حد یه فانتزی بهش بها بدید.درست مثل خونه لندن من.
نه. دوست دارم برم
دیگه تواین سن و بچه های قد و نیم قد مهاجرت چی میگه برادر
مهاجرت همیشه خوبه و تو این شرایط کشور واجبه