یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

زندگی بعد تو

بعضی آدمها هستند که می ان تو زندگی آدم و زندگی آدم رو به دوقسمت تقسیم می کنند. 

قبل اونها و بعد اونها

برای من نقطه عطف اینجوری بود. نمی خوام‌ به جزئیات بپردازم ولی تو اکثر ابعاد زندگی  برام جالب بود 

مثلا همیشه حواسش به سر و وضع م بود و در موردش بهم غر می زد

لذا من بیشتر به ظاهرم می رسیدم 


در مورد هیکلم همه اش حواسش بود و من بخاطرش می رفتم باشگاه


در مورد شکمم بهم تذکر می داد. 

تو رابطه جنسی که اصلا خدا بود و هرچی از خوب بودنش بگم ، کم گفتم.


تو ناز و ادا و عشوه و غیره هم خوب بود و ...

ولی خوب آدم بی عیبی نبود و عیب هم کم و بیش داشت که به آنها نمی پردازم. 

در اواخر رابطه بدلایل رفتاری که داشت منو دلخور می کرد ، طوری که معلوم بود رابطه داره می میمیره. 


طوریکه الان دیگه اون ادم رو خیلی دوست ندارم. می دونم نمی تونم با اون ادم زندگی کنم ولی همه رفتارها و تغییرات رو دوست دارم.



راستی یه چیز دیگه هم یادم داد.  نقطه عطف خیلی کامل بود و عیب کمی داشت. ولی من نتونستم نگهش دارم و مشکل از من بود. لذا به شناخت بهتری از خودم و شرایطتم رسیدم


البته نقطه عطف نیاز به یه شوهر ۷ در ۲۴ داشت و من می خواستم یه دوس پسر یا پارنتر براش باشم که خوب این  نمی شد و نشد. چون اون توقع شوهر داشت. 



بگذریم.  هر آدمی یه چیزهایی برای آدم به یادگار می ذاره و می ره


بعدا نوشت : یکی دیگه از فواید اون رابطه ایجاد اعتماد به نفس در من بود . داشتن نقطه عطف بهم اعتماد به نفس خوبی می داد و لذا من به هیچ کس دیگری توجه نمی کردم. و سرگرم زندگی بودم و کاملا متعهد شده بودم

از طرف دیگری هرکسی که بی یاری می نالید ، تعجب می کردم. می گم دوست دختر که زیاده. منم الان نقطه عطف رو دارم


همچنین احساس رضایت داشتم تو زندگی.  می گفتم ادمها چی می خوان از زندگی؟ وقتی آدم رابطه جنسی خوب داشته باشه، دیگه چی می خواد؟



یکی از علل جذب نقطه عطف به من، خلا  پدرش بود. پدر خوبی نداشت . البته پدر خوبی داشت ولی پدرش زن دوم گرفته بود و خلا عاطفی داشت. بخاطر همون من براش جای یه پدر خوب رو گرفته بود. البته اینها چیزهایی بود که خودش می گفت

لذا من سعی کردم طوری رفتار کنم که دخترم خلا محبت پدر نداشته باشه 


نظرات 4 + ارسال نظر
مهمان یکشنبه 10 اردیبهشت 1402 ساعت 08:48

یه بار تو کامنت ها گفتی رابطتتون اون طوری نبوده. الان میگی رابطه جنسی داشتین!

یعنی اینقدر این رابطه ها رو بد می دونی که می خوای دخترت طرفش نره؟؟؟؟

خدایا شفا

هرجور می خواهی فکر کن

. پنج‌شنبه 7 اردیبهشت 1402 ساعت 18:27

و دنیا دار مکافاته
چرا رفتی با دخترمردم وقتی دختر داری

زن مطلقه بود. ولی خلاصه جوابت دلم خواست بود

سین سه‌شنبه 5 اردیبهشت 1402 ساعت 02:24

کاش بیشتر توضیح بدین

راستش برای دل خودم می نویسم. و زیاد علاقه ای به بیشتر توضیح دادن ندارم. ولی شاید تکمیل ترش کنم

ملیحه دوشنبه 4 اردیبهشت 1402 ساعت 21:41

یعنی اخلاق خانمت از اون بهتره؟
ولی روابط جنسی با اون بهتر بود؟

بگذریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد