فردا تصمیم دارم اش رشته بپزم
فعلا نخود و لوبیا را در آب خیساندم
مرمر پیام داده که دلم تنگتون شده.
بعضی آدمها عجیبند. مثلا همکارم می گفت یه دوست داشتم که باهم کات کردیم. لذا گاهی که بهش پیام می دم منو می شوره و می زاره کنار. و هزار غر می زنه.
گاهی هم که پیام می دم می بینمش و می ریم خانه خالی و خیلی خوش می گذرد.
فعلا همینها
چند تا چیز می خواستم بنویسم ولی یادم نیست
بعدا نوشت : اش رشته تولیدی هم خیلی زیاد شد و هم خیلی خوشمزه
به یه فامیل اش رشته دادم
وبلاگ ندارم
سال های قبل داشتم ولی حوصله نوشتن ندارم دیگه
خوب در مورد خودت یه کم بگو و خودتو معرفی کن
آرشیوتون رو امروز خوندم همه روالبته به جز پست های رمزی.
جالب بود
فکر میکنم تقریبا همسن باشیم یکی از دلایلی که وقت گذاشتم و خوندمتون همین بود
امیدوارم حال دلتون خوش باشه و از اینکه به وبلاگ هایی که میخونم اضافه شدین خوشحالم
ممنونم. خودتو معرفی کن. آدرس وبتو بده
ریشه خیلی از نوسانات رفتاری توی روابط، خواستن و نرسیدنه
دوست داشتن زیاد و کم توجهی دیدن
توقعاتی که معقول یا غیرمنصافه، به هرحال کامل برآورده نمیشن
این آقای همکار واقعا همکاره یا بازم ...؟
همکاره. منکه فعلا پاک و تنهام
چون خودم تو این شرایط بودم. چون اون فرد رو دوست داره میخواد مال خودش باشه وقتی میبینه نمیشه باهاش دعوا میکنه. یک مدت میره دوباره کشش جنسی برش میگردونه رابطه و دعوا و باز یک مدت میره. و این چرخه همچنان ادامه داره.
جالب شد. امیدوارم اینجوری باشه. من فکر می کردم دمدمی مزاجه
منظورم دوست پسرشو خیلی دوست داره. همون پسری که میشوره میذاره رو خیلی دوست داره.
آهان. جدی؟ چرا این فکر رو می کنی؟
برام جالب شد
نتیجه آش چی شد
فعلا همه چی در حال پخت. رشته هم بگیرم و بریزم،یحتمل یه اش خوب در می اد. تجزیه اش که خوبه. امیدوارم ترکیبش هم خوب بشه
اونیکه میشوره میذاره بعضی وقتام خونه خالی، دوستتو خیلی دوست داره.
دوستمو؟یا دوستشو؟