یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یومیه

من زیاد حسرت نمی خورم. ولی افسوس خوردن پدرم رو درآورد. زخم معده گرفتم اونقدر افسوس خوردم


آدم عاقل زود قول روی خوش همسرش رو نمی خوره. و اگه همسرش یه محبتی بهش کرد می فهمه، این موقته و هرکسی به اصل خودش برمی گرده و روز از نو و روزی از نو


راستی فرق حسرت با افسوس هم که مشخصه

نظرات 1 + ارسال نظر
م دوشنبه 26 تیر 1402 ساعت 20:24

من به یه چیزی باور دارم
اونم اینه که ادما تا زمانیکه راجع به چیزی حرف میزنن
ازش گلایه و شکایت میکنن
راجع بهش بحث میکنن
انتقاد میکنن
یعنی امیدوارن به اصلاحش
یعنی امید دارن بهش
یعنی فکر میکنن بالاخره یه روزی درست میشه
در حالیکه دارن خودشونو گول میزنن
خیلی وقتا این امید واهیه و عمریه که داره از دست میره
باید کلا ازش برید و انداختش دور
باید اصل مشکل رو از بین برد
چون از بیخ و بن اشتباهه
حالا اون موضوع میتونه هرررچیزی باشه
از یه رابطه با یه دوست
از مشکلات ریز و درشت با همسر
تاا اوضاع مدیریته یه کشور
اگرم باور کنن نه جراتشو دارن حلش کنن نه اون مشکلات برطرف میشه دیگه راجع بهش نه حرف میزنن نه فکر میکنن
چه فایده ای داره اخه
اینا نشون میده شما هنوز امیدواری

ممنونم. به باورهات احترام می زارم و دوستشون دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد