یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

دست روزگار

خانم من قبل از اینکه من مغازه بخرم ،رفت یه جا کارآموزی

فکر کنم یک ماه تو یه مغازه کار کرد ک کمی کار یاد گرفت

بعد تو اون مغازه یه خانمی بود که خواهر صاحب مغازه بود و بعد خانم من آمد و کار رو دست گرفت و خانمم آمد بیرون و گفت با وجود اون خواهر من نمی تونستم اونجا کار کنم. اون نمی گذاشت



الان بعد یک سال و نیم قراره اون خواهر بیاد برای خانم من کار کنه و حقوق بگیره 


البته اونم دختر توانمندی و خوبیه ولی خوب گاهی دست روزگار اینجوریه

نظرات 3 + ارسال نظر
امید شنبه 29 مهر 1402 ساعت 10:18

احیانا این توانمندیش به درد شما نمی خوره؟

منظورت اینه که باهاش برم تو رابطه؟ یا منطور دیگه ای داری؟دقیق متوجه منظورت نشدم

طیبه پنج‌شنبه 27 مهر 1402 ساعت 15:47

ای ول به هوش خانومت و علاقه اش به کارش و همچنین تلاشش
و البته شوهر حمایتگرش

ممنونم

سحر چهارشنبه 26 مهر 1402 ساعت 16:24

چه عجیب و جالب
کلید اسرار شد واسه خودش

آره. جالبه. البته الان باهم خیلی دوست هستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد