بعضی شغل خاطره ساز هستند
یعنی هر روز یه خاطره توشون هست
مثلا پلیس
پزشک
آزمایشگاه
بانک
دفترخانه
کلا هر کاری که ارباب رجوع داره
کار من متاسفانه ارباب رجوع نداره
البته منظورم مغازه نبود
همین
دیروز یه آقا و خانم آمدند مغازه تا یه چیزی رو به ما بفروشند
خانمم یه قیمتی گفت و آقاهه گفت نه نمی فروشم و رفت
قبلش خانمه گفت که از هفت حوض بخاطر شما امدم
خانمه گفت اختلافمون چقدر بود؟
من گفتم بیس تومن و رفت
رفت دور هاشو زد و برگشت
خانمم رفته بود بالا .
بهش اس دادم چقدر بخرم؟ گفت یا این قیمت و یا اصلا نخر
من نمی خواستم بخرم و حالا اون خانم اصرار که بخر
آقاهه هم که دیگه اصلا روش نشد بیاد
بالاخره ازش خریدم
ولی خانمم دعوا که نباید می خریدی
می گفت چون اون آقا اینطوری حرف زد ، نباید می خریدی. یا باید مفت می خریدی. چون دورهاشون رو زده بودن
ولی به نظرم انصاف نبود
از طرفی هم نمی خواستم بخاطر آقاهه، خانمه رو مجازات کنم.
راستی خانمه خوشگل هم نبود
حالا امیدوار باشید تو این معامله ضرر نکنم که سرکوفت می شه برام
دیروز یه دوست قدیمی آمد و گفت خاله ام دنبال یه جاست فرند می گرده. یعنی می خوام براش جور کنم.
گفتم باشه. شماره اش رو داد و بعد گفتم خونه اش کجاست؟
گفت کرج
گفتم میشه لانگ دیستنس و بدرد نمی خوره.
همه اش بدشانسی می ارم
یه عنوان حقوقی داریم به نام مهر المثل که وقتی مهریه دختری تعیین نشده باشه، دادگاه مهریه رو با توجه به شرایط دختر تعیین می کنه.
مثالشم معمولا اینه که مهر خانم دکتر بالاشهری بیشتر از زن خانه دار پایین شهری است
چرا؟
چون مهر که قیمت زن نیست. پشتوانه زن است. پس زنی که دکتر است نیاز کمتری به پشتوانه دارد
همچنین اگه مهر رو نشان علاقه مرد بدونیم، ربطی دیگه به شغل و محل سکونت زن نداره و فقط به مرد ربط داره
ولی تو سیستم ما مهر انگار قیمت گذاری است.
پس دختری که می ره سرکار و درآمد داره، فایده بیشتری داره و با ارزش تره
پس مهرش بیشتره
و می دانیم که اینگونه نباید آدمها رو قیمت گذاری کرد