یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

نیاز تنها ها

در تهران ادمها   و بخصوص زنهای تنها زیاد شده اند. حتی دخترهای سن بالای تنها و مجرد و مستقل هم زیاد شده اند .

چیزی که من متوجه شده ام این است که این ادمهای تنها به یک دلخوشی نیاز دارند. گاهی به یک دلخوشی کوچک. اینکه مردی حواسش بهشون باشه. صبحها سلام بکنه. درد دل ها شون رو بشنوه و غیره. و این نشان از نیاز انسان به اجتماع و جنس مخالف است.


حتی ممکنه توقع جنسی هم نداشته باشند. البته این برداشت من از دور است و از نزدیک نیست  و من راستش خیلی نرفتم جلو و وارد رابطه احساسی نشده ام. چون علاقه ای به اینکه اینها رو  عاشق و وابسته کنم ندارم.


ولی می بینم که بعضی از خانمها چقدر دنبال جلب توجه ادم هستند و به یک توجه کوچک هم راضی هستند.



فلسفه ارایش ق 1

فلسفه ارایش
وقتی بچه بودم فکر می کردم درسخوندن خیلی مهمه
و درس خونها خیلی با ارزش هستند
فکر می کردم دنیا مال درسخونها است و همه اینو می دونند
البته یه خورده جو جامعه هم این بودم
نمی دونم به این دلیل یا به دلایل دیگه، درسم خیلی خوب  بود و شاگرد اول بودم
حالا یه مشکل دیگه داشتم. کسانیکه منو نمی شناختند نمی فهمیدند من شاگرد اول کلاس هستم و خیلی باهوشم و باید بهم احترام بگذارند و بهم توجه کنند
و خیلی به این فکر می کردم که چطوری اینو به  بقیه بفهمونم.
و حدودا هیچ راهی پیدا نکردم.
می شد کتاب دست گرفت و کارهای دیگه کرد،ولی خیلی دیگه از شاگرد خنگ ها هم اینکار رو می کردند و من همیشه این سوال تو ذهنم بود که ملت چطور می خوان متوجه تفاوتها بشند.

لذا خیلی زود فهمیدم اینکه ادمها خوشتیپ و شیک می گردند، اینکه لباس مارک می پوشند. اینکه لباس و ساعت گرون قیمت می خرند، همه برای این است که بقیه متوجه تفاوت اینها با بقیه بشوند.


اون روزها چون پولدار بودن و غیره برام ارزش نبود و فقط درس خوندن برام ارزش بود، به لباس و پول و تیپ و غیره ارزش زیادی قائل نمی شدم.



اونکه رفت وضع بهتر شد

سال 89 رزومه ام رو دادم به یکی از اشناهای دور. منو برد به شرکتشون. تا وقتی بود کار خاصی برام نکرد. ولی کم وبیش حواسش بود و بقیه هم بخاطرش مراعاتم رو می کردند ولی از وقتی رفت من سمت گرفتم و وضعم بهتر شد و مدیر شدم و ... .


سال 92  یکی از دوستان رزومه ام رو داد به یه شرکتی و رفتم اونجا. بعد ا یه مدت کوتاهی رفت خارج و من موندم و خودم ولی کلی پیشرفت کردم و ارشدیت گرفتم


مدیرعامل شرکت فوق بعد از اینکه امد به شرکت فعلی ام، بهم گفت تو هم بیا اینجا. منم امدم . تو طول این مدت من رشد شغلی نکردم. مدیرعامل کم و بیش هوام رو داشت ولی رشد شغلی نکردم و همه اش گفتند تو ادم مدیرعاملی

حالا مدیر عامل رفته است و مدیر عامل جدید امده است.

آیا باید از رفتن ادمها بترسم؟

هرکی رفته جاش بهتر نیومده؟

دزدهای بزرگ

- پشت سر اقای قالیباف حرف و حدیث زیاده. شنیدم که اقای میرسلیم کلی به تخلفات قالیباف اشاره کرده و گفته که مثلا برای جلوگیری از تحقیق و تفحص فلان قدر پول داده و غیره. تخلفات عیسی شریف معاون اقای قالیباف هم که در دادگاه در حال رسیدگی است.

2- دیروز صبح داشتم می امدم اداره،دیدم سر خیابون و سر هر خیابون یه موتور پلیس وایساده و دو تا مامور. معلوم بود که یه خبری هست. خونه ما نزدیک مجلس است. ایستادم و از مامورها پرسیدم چه خبر است؟ گفتند روز افتتاح مجلس جدید است.

3- اقای قالیباف رئیس مجلس شد.

4- می گویند دو دسته دزد داریم. دزدهای کوچک که توسط پلیس دستگیر می شوند و دزدهای بزرگ که پلیس از آنهامحافظت می کند.

5- برای خیلی ها اصلا مهم نیست کی نماینده مجلس شد چه برسه به اینکه کی رئیس مجلس شد.

6- مجموع حقوق چهارساله نمایندگان مجلس از مبلغی که عموما برای تبلیغ انجام می شه کمتر است.

7- نماینده ای که در دوران قبلی به فساد در صنعت خودرو معترض بود، خودش به جرم ایجاد فساد در صنعت خودرو دستگیر شد.

این روزها

این روزها نقطه عطف وجود دارد. روابط کمی سینوسی است. ولی به شدت وابسته است. 

دوست داشتنی و خوب هم هست. لحظه های خوبی داریم. ولی می دانم عواقب ممکنه داشته باشه