و دیگر هیچکس مرا آنقدر دوست نخواهد داشت
حتی خودت هم دیگر مرا آنقدر دوست نخواهی داشت.
خانمها وقتی باهات خوب هستند و عاشقت می شن، اونقدر خوب و مهربان می شوند که به پشتوانه شون میشه ده برابر رشد کرد و قدرت داشت
البته این دوست داشتنشون گاهی با پیگیری زیاد و غیرت فوق العاده و غیره همراه است. ولی باز جذابه
و امان از اینکه از چشمشون بیفتی. چرا فراموشت می کنند و بی اهمیت می شی که اصلا انگار نبودی
و بی توجهی شونآزارت می ده
من از درس خوندن و دانستن و مدرک گرفتن خوشم می اد
ز گهواره تا گور دانش بجویم
من یه مدرک مهندسی برق از سیستم دانشگاهی ایران طلبکارم
لذا داشتم می خوندم تا بگیرم
ولی این ترم را مرخصی رد کردم تا استراحت کنم. خسته شده بودم
ولی دوباره طمع کردم و دیروز ثبت نام کردم و امروز باید برم کلاس و الان وضع منه : غلط کردم غلط
من زیاد پول و دوست ندارم. نه اینکه نفهمم چقدر چیز خوبیه
هر خری می دونه پول خیلی خوبه و قدرت است و هزار تا فایده داره و تازه از اون بدتر بی پولی است که فاجعه است
ولی با اینهمه من پول رو برای خرج کردن برای دیگران و بخشیدن و یا سرمایه گذاری برای آیندگان دوست دارم. خودم توقع چندانی ندارم.
لذا پول هم سراغ من نمی اد.چون پول سراغ کسی می ره که اونو برای خودش دوست داشته باشه
از طرفی خدا هم می دونه مگه اگه پول داشته باشم، شوگر ددی همه دخترا می شم. اونم بهم پول نمی ده
حالم بد است. برای مردم کشورم. برای عده ای که بی گناه در خیابان کشته می شوند.
عده ای که بی گناه در حرم شاه چراغ کشته شدند
عده اول جرمشان فقط معترض بودن است. و این از نظر من جرم کمی برای مردن است. حکومت می تواند با اکثریت مهربان باشد.
البته ما دو جور نگاه به حکومت داریم. یا حاکمان را مالک سرزمین و خان می دانیم و خودمان را رعیت می دانیم. در این صورت خان مالک جان و مال رعیت است و دلش می خواهد و می کشد
یا اینکه حکومت و حق حاکمیت، مال مردم است. و حاکمان نمایندگان مردم.
در این صورت مردم حق دارند نمایندگان خود را عوض کنند.
من دهه شصتی و یا همان حول و حوش هستم و حوصله کتک خوردن در خیابان را ندارم. لذا به خیابان نمی روم. ولی به معترضین حق می دهم و به نظرم حکومت باید با ان ها محترمانه برخورد کند و ان ها را به رسمیت بشناسد.
امروز یه جمله بامزه خوندم
نوشته بود اونها که می گن بهترین دوست من کتابه، هنوز با یه بیوه مکان دار دوست نشدن