یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

شرایط ایده ال

در شرایط ایده آل آدم باید

فکرش بابد تو کار باشه و شیرش تو شص 

ولی در شرایط فعلی ما شیرمون تو کار است و فکرمون تو شص 


لذا وضع مملکت اینه.


لازمه بگم ش همون ک است؟

وام

ظاهرا جلو اکثر وامها رو بسته اند

این خیلی بده


خدا خودش کمکم کنه


اگه بتونم باشگاه رو هم شروع کنم خیلی خوبه


 

هفته جدید

هفته جدید شروع شد و امیدوارم هفته بهتری برای همه باشه 


امیدوارم برای منم هفته خوبی باشه 


هفته قبل،  هفته ای پر از ناراحتی و غم و رنج بود. امیدوارم این هفته بهتر باشه.


پرایدم رو گذاشتم تعمیرگاه که یه ایراد کوچولو رو برطرف کنه و بعد بفروشمش.  امیدوارم همین ایراد کوچولو شر نشه و هزینه بزرگ نسازه


خانمم اصلا دوست نداره در امر مغازه  راهنمایی اش کنم. صد در صد از خودش می دونه و فقط دوست داره من هزینه کنم.

و براش خر حمالی کنم. جدیدا فهمیدم به شدت نمک نشناس است.

نه فقط برای من. بلکه برای همه. یعنی قدر محبت های بقیه رو هم نمی فهمه و یهو می زنه زیر همه چیز.


اوضاع مملکت هم که اصلا درست نیست. حکومت اعتراضات مردم رو نشنیده می گیره و از روشهای قدیمی برای سرکوب استفاده می کنه.


به نظر من بشدت سرمایه اجتماعی اش رو از دست داده و این بسیار خطرناکه

حسرت محبت

یکی از حسرتهای که به دلم مونده ، محبتهایی است که دوست داشتم انجام بدم و نشد.

 

محبتهایی که دوست داری انجام بدی و به دلت می مونه، حسرت تلخی است و هر دفعه می رم خرید، یادم می افته.


نمی دونم این حسها به مرور از بین می رود و یا جانگداز تر می شود.



سرمایه گذاری

این مغازه ای که راه انداختم هم بدجور رو مخم است. یه چیز می گم و یه چیز می شنوید. 

گاهی به خودم فحش می دم و می گم این چه حماقتی بود که کردی


گاهی می گم آینده خوبی میشه واسه بچه ها


نمی دونم واقعا. آیا صرف اینهمه هزینه ( البته برای من زیاده )

واقعا ارزشش رو داشت. قشنگ ارامشم رو بهم زده.


بی حال و بی انرژی و خسته ام.

یه چاهی است که تموم نمیشه 

تا خرخره تو قرض و بدهی خواهم رفت. بانکها هم که وام نمی دن.

خانمم هم که پول نداره و همه سرمایه اش از پولهای من است و پول بده نیست. 


قبلا تو برنامه ام‌بود  برای مهاجرت اقدام کنم. ولی تو این وضعیت اونم بعیده بشه.


گاهی می گم بهتر بود پولم رو پس انداز می کردم و قسمت عمده اش رو صرف مهاجرت می کردم.


در هر صورت حالا گذشته و سختی اش مونده برای من.


گاهی بعضی تصمیم ها تو یه لحظه همه چیز رو زیر و رو می کنه.


البته باز خداروشکر یه حامی هایی دارم و خدا هم حواسش هست.

دعا کنید یه وام خوب جور شه.


و یه خورده استراحت کنم