یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

یک مرد بلاتکلیف

در اینجا یک مرد خاکستری از زندگی روزمره و افکارش می گه. اگه تو وبلاگتون نظر دادم ممنون میشم اینجا جواب بدید یا یه نظر بدید تا برگردم به وبلاگتون. والا یادم می ره کجا نظر دادم

مردم بوشهر

هرچقدر شهر بوشهر ،جذاب و دیدنی است ولی یه خورده با مردمش به مشکل خوردم

مردم خوبی قاعدتا داره ولی برای من چند تا اتفاق عجیب افتاد که براتون می گم

۱ رفتم یه جا لباس بخرم. گفت ۲۹۰. گفتم تخفیف بده. گفت تعداد بخری ۱۹۰.

گفتم نه من یکی دوتا می خوام. ولی ۲۵۰. گفت نه همون ۳۰۰. گفتم بابا گفتی ۲۹۰. گفت نه. قیمت تکش ۳۲۰ است. من بهت می ۳۰۰

دوستم که همراهمون بود هم گفت که گفتی ۲۹۰ ولی زیربار نرفت

چون چشمم برای دخترم گرفته بودش، خریدمش


رفتم خرما خریدم. گفتن کیلو چند گفت ۶۰ تومن. کشید شد ۱۱۰ تومن. بعد گفت ۱۳۰. گفتم چرا؟ گفت بیست تومن پول ظرف

گفتم خوب تو ظرف رو هم کشیدی.  گفت نه. ولی ظرفش جداست. از من اصرار و از اون انکار. ولی دیگه پول رو داده بودین ولذا بی خیال شدم ولی گفتم من تهران همیشه زیاد خرما می خرم. اینجوری حساب نمی کنند


رفتم سوار ماشین خطی شدم. برای مسیری که دوبرابرش را  اسنپ گفت ۱۹ تومن. برای یه قسمت مستقیمش که عرفا باید ده تومن  باشد، می گفت بیست تومن



یعنی مسیری که فقط باید سوار می شدم و پیاده.‌اینقدر کوتاه بود



کلا برخوردهای عجیب و غریب  زیاد دیدم. دوسه تا کوچولو دیگه هم بود که حوصله توضیحش نیست

پایان دفتر بوشهر

سفر بوشهر هم داره تموم میشه


زود گذشت . مثل همه سفرها

مثل سفر ما به کره زمین که دارم حرص تموم شدنش رو می خورم


توی سفر و هتل ، خیلی مهمه کی باشی و چه مقامی داشته باشی


ولی لب دریا و تو آب.  فقط مهمه شنا بلدی یا نه. لباسی تنت نیست

خودتی و خودت و هیکلت که حاصل رفتار هاته



درسته یه چیزهایی ارثی است ولی رفتارها و خرده عادت‌های ماهم در شکل هیکل ما  خیلی مهم هستند

شب آخر بوشهر

امروز ظهر رفتیم یه منطقه تو بوشهر به نام ریشهر

منطقه قدیمی،  و بسیار زیبا. ارتفاع زیادی نسبت به دریا داشت و بسیار جالب و قشنگ. بود


بعد هم از یه آشنا خرما خریدیم 

ناهار میگو دوپیازه و شام  ساندویچ دریایی خوردیم


امروز سوغاتی هم خریدم



لذت

تعدادی از دوستان و همکارانم  سیگاری هستند

یکی شون امروز می گفت سعید ! لذت تو ، تو زندگی چیه؟

سیگار که نمی کشی

مشروب که نمی خوری

اهل رفیق بازی هم که نیستی


تو دلم گفتم سکس هم که ندارم



ولی بازم زندگیم زیباست

سه نگاه

می دانیم که افکار ما هستند که رفتار ما را می سازند

مثلا وقتی من فکر کنم سیب برای سلامتی ام خیلی خوبه ولی سیگارقطعا خیلی بده

و سلامتی ام برام مهم باشه و اولویت باشه، به سیب علاقه مندم و از سیگار متنفر

و اگه سیگار رایگان هم باشه، استفاده نمی کنم. چون یک کنترل گر درونی دارم


من هر وقت به این رستورانهای بوفه باز و سلف سرویس برخورد می کنم سه تا روش برخورد می اد تو ذهنم

۱. تا می تونی بخور و استفاده کن. دیگه گیرت نمی آد

۲ سعی کن چیزهای مقوی و خوب و مفید هی بخوری . اینطوری فقط به سلامتی ات کمک کردی . اشغال نخور. معده و بدن مال خودته

۳  سلامتی و سعادت در کم خوردن است.


و معمولا این سومی منو جمع می کنه و سعی می کنم با طرز فکر سوم زندگی کنم