چند وقت پیش یه سخنرانی گوش می دادم
می گفت اگه می خوای ببینی محبوبی و دوستت دارند یا نه،
ببین وقتی از خونه می خوای بری، می گن زود بیا یا نه؟
کلا ببین براشون مهمه باهاشون باشی یا نه
دوست دارند کنار سفره باهاشون باشی یا نه
و راستش تست کردم و ازین آزمون سربلند بیرون آمدم
امروز دوم اسفند است و نه حقوق دادن ونه عیدی
و با توجه به هزینه چند میلیونی که من برای تعمیر ماشینم در دو ماه گذشته کردم، کلا پکیدم و الان یه مفلسم
تا حالا سابقه نداشت حقوق ما رو اینقدر دیر بدن. بخصوص شب عید
حالا دو تا مسئله: اولا ببین چقدر شرایط بد شده که ما نتونستیم دوزار پس انداز کنیم
دوما: چند روز حقوق من عقب افتاده به فلاکت افتادم. بیچاره کارگرانی که ماه ها حقوق معوق دارند.
بیچاره تر کارگرانی که کلا بیکارند و حقوق ندارند
با دوست دختر قبلی ام هنوز دوستم و از حال هم باخبریم
امروز قرار بود با یه نفر بره ناهار بخوره و بیشتر آشنا بشن
الان بهش زنگ زدم. داشت حرف می زد.قطع کردم بعد اون زنگ زد.
می گمچی شد؟ می که ناهار نرفتیم و شام رفتیم.
می گمچطور بود؟ می گه اونکه خیلی عاشقم شده.
می گم تو چی ؟ می گه خوب تلیسمان داره.
پارسال اخربهار خبر رسید که می تونم بجای دفاع از پایان نامه شش واحد درسی بردارم و خلاص. کلی خوشحال شدم و رفتم تو قله های امید
شهریور زمان ثبت نام شد. گفتند بخش نامه عوض شده. شامل شما نمیشه. شما دفاع کن.
رفتم تو دره نامیدی. گفتم مشاور می گیرم. دوست نداشتم بدم بیرون دوست داشتم خودم انجام بدم. مشاور گرفتم و دوتومن بهش دادم ولی باز دلم چرکین بود. یه فتوا از ایت الله دیدم که نوشته بود پایان نامه اینجوری مدرکت رو شبهه دار می کنه و حقوق دریافتی حلال نیست. دیدم راست می گن. مدرک واقعی نخواهد بود.
دیدم بهتره شکست رو قبول کنم. گفتم می رم انصراف می دم و از نو کنکور می دم و یه رشته دیگه می خونم. آزمون ارشد سال بعد هم شرکت کردم و سیصد تومن هم هزینه کردم. و کمی هم شروع کردم به درس خوندن
که امروز شنیدم دوباره می تونم ثبت نام کردم و بخش نامه آمده و شامل حال من هم میشه. رفتم کارهاشو کردم. و الان در قله های امیدم
برای باشگاه نرفتن و ورزش نکردن و سختی نکشیدن همیشه بهانه هست.
نصف روزهایی که می خوام برم باشگاه ، خانواده می گنامروز رو نرو.
ولی من پر رو پر رو می رم یا بهتر بگم می ام