من معمولا برای خودم سخت خرج می کنم. مگر موارد خاص
معمولا سعی می کنم برای خانواده و بخصوص بچه هایم پس انداز کنم یا خرج کنم
تو این سفر ولی می خوام کمی برای خودم خرج کنم
راستی سس های جنوبی رو تا تست نکردید رو غذا نریزید.
یهو یه پیتزا توی رو به چوخ می دن
ناهار کباب کوبیده زدم و عالی بود
شاید باورتون نشه. ولی وقت نمی کنم فیلم ببینم.
فیلم دانلود می کنم. ولی وقت نمیشه ببینم
تا الان لب ساحل بودم. نمی دونم چند کیلومتر رفتم و چند کیلومتر برگشتم. چون مسیر رفت رو که پادکست گوش می دادم و بعد احمد زنگ زد و حرف زدیم.
با احمد هم کلاس بودیم. می خواد از تهران نماینده مجلس بشه. تایید صلاحیت شده و دنبال اینه که بره تو لیست جبهه پایداری
بهش نگفتم منم فعلا تایید صلاحیت شدم
رضا یکی دیگه از همکلاسی هامون هم تایید شده احتمالا و اون از شمال قراره کاندیدا بشه . اون روابط خوبی با سپاه داره و احتمالا رای بیاره
مواضع من و احمد متفاوت شده. البته خود احمد هم متفاوت شده. شاید می ترسید تلفن شنود شه
شایدم واقعا عوض شده
ولی خوب بلد بود کلی حرف بزنه و شعار بده. بدرد مجلس می خوره. به خودشم گفتم
می خواستم لب ساحل کفشهام رو در بیارم و پام رو تا آب تکون بدم. نشد.
هی تو فکر برگشت بودم. و گفتم پاهام خشک نمیشه برای کفش
احتمالا فردا اینکار رو بکنم.
کلا خوب بود.
با دخترم صحبت کردم . امروز ایونت و نمایشگاه داشت
متاسفانه موفق نبود. دلداری اش دادم
ساحل بوشهر خیلی قشنگه
الان که من دارم قدم می زنم، خیلی خلوته
ولی کلا طول زیادی داره
خوشگله
درست شده و لامپ داره
رایگان هم هست
کلی قایق ماهیگیری هم داره
شاید باید بعدازظهر می آمدم
یه بلال هم خوردم که مالی نبود
جاتون خالی
کانال تلگرام جای بدرد نخوری شده
البته فالورر درستی نداره. ولی اونها هم که هستند معلوم نیست برای چی هستند.
ولی اینجا انگار هنوز بهتره
آدمهاشم بهترن
البته اینجوری باید بگم : آدم درست، درسته. چه اینجا و چه اونجا
نو جوونی من تو چه شهر ساحلی تو شمال بود. تا ۱۸ سالگی که برای دانشگاه آمدم تهران
اونجا بندر و شیلات داشت و من دوست داشتم برم و ببینم ولی هیچوقت جرات نکردم برم. و گفتم حتما منو راه نمی دن
هیچ وقت جرات نکردم برم بپرسم که آقا راه می دید یا نه
ولی الان تو سن چهل سالگی تو بوشهر داشتم از جلو بندر رد می شدم که برم برسم به ساحل. یهو مثل عاقلها گفتم برو بپرس. شاید راه دادن.
رفتم پرسیدم و راه دادن و یه دل سیر گشتم و کشتی دیدم