امروز یه چیز جالبی خوندم
یه عالمی گفته بود برای اینکه جامعه را بی اخلاق کنیم و یا فقط برای اینکه اخلاق از یه جامعه ای بره، باید تورم ایجاد کرد.
از هردری تورم وارد شه، از دیگر اخلاق و دین خارج می شه.
و الان هم وضع همینه
خوب که بنگری منشا و مبدا خیلی از بی اخلاقی های موجود در جامعه ، تورم است.
*******
پسرک از دیروز رفت سرکار
خیلی وقت بود که می گفت دوست دارم بدم سرکار
مادرش مخالف بود و می گفت حداقل دیپلم رو بگیره بعد
ولی بالاخره درس خوندن هاش باعث شد، راضی بشیم بره.
دیروز رفت سرکار. کار در کارگاه طلاسازی
امروز هم روز دومش است. ببینیم چند وقت دوام می اره
*******
رفتم دم آسانسور یهو در باز شد و یه خانم عقب عقب آمد تو بغل من
بعد برگشته و عذر خواهی می کنه . گفتم بانو ما مردها خیلی مهربان هستیم و اصلا از اینکار شما ناراحت نشدیم و نمی شیم. راحت باشیم.
هر وقت خواستی ازین اشتباه ها بکنه.
این دفعه که غیرعمدی بود. انشالله دفعه بعد عمدی باشه. بیشتر خوشحال میشیم
شناخت من از خدا اشتباه بود و احتمالا هست
چون من هنوز نمی دونم کی می تونم رو کمکش حساب کنم و کی نمی تونم
کی به فریادم می رسه و کی نمی رسه
اگه به فریادم نرسه ؟ آیا به نفعم است یا خدا بی خیالم شده؟
و یقین بهترین چیزه
اینکه به خدا مطمئن باشی و آرامش داشته باشی
شاید خدا دوست داره صبر کردن ما رو ببینه
شاید دوست داره ببینه چقدر بهش توکل داریم؟
کی صدامون در می اد؟
شایدم خدا اصلا از جنس ما نیست و این چیزها براش مهم نیست.
ما براش بی اهمیتیم. وایساده ببینه کدوممون می تونم گلیممون رو از آب بکشیم بیرون
و از این جنگل حیوانات سالم در بیاییم
و همه اینها ممکنه