هرکسی یه سلیقه غذایی داره
مثلا بادمجون دوست نداره یا ..
یه چیزی هم داریم به نام عادت غذایی
مثلا من یه مدت طولانی عادت داشتم ناهار کباب و یا جوجه بخورم و یا چیزهای اینجوری. چرا؟چون تو اداره غذا می دادند
مثلا ممکنه یکی عادت داشته باشه شام نون و و پنیر و گوجه بخوره
غذاهای حاضری رو من خیلی دوست دارم
حالا یه کیفیت غذایی هم داریم. مثلا بعضی ها خیلی شیک و تمیز غذا می خورند
بعضی ها خیلی کثیف و اشغال خور هستند
ازین ها که بگذریم در مورد غذای روح و انتخاب دوست هم همینطوره
بعضی ها دوستان اشغال و نوشته ها و نویسنده های بد و یا پسران بد رو انتخاب می کنند و بعضی ها هم ادم حسابی ها رو
و این نوع سلیقه ماست
و ما باید. حواسمون به سلیقه و عادت و کیفیت نوشته ها و دوستانمون باشه
و الا به چوخ می رویم
راستش در اصل می خواستم در مورد توقع صحبت کنم. بگم وقتی با آدمهای فاخر و نوشته های فاخر بگردید، به آدمهای دوزاری و نوشته های دوزاری قانع نمی شید
ولی نمی دونم چرا بی خیال شدم.
توام که کلا خوش اشتهایی تو مورد زن و دختر فرقی نداره با حجاب بی حجاب متاهل مجرد دهه هشتاد یا شصتی فقط ماده باشه کافیه
خوش سلیقه ام. لذا هر ماده ای رو قبول نمی کنم