و اما دیروز
صبحش یکی از آشناها زنگزد که ماشینش خراب شده. رفتم پیش،ماشینش و براش بنزین بردم ولی مشکل بنزین نبود
می گفت با یه سواری دیگه بکسل کنیم و ببریم
ولی من رفتم با موتور یه مکانیک آوردم و بروم پیشش
مکانیک فهمید مشکلش چیه و گفت یا سنسور دور موتور و یا ecu
بردیم در مغازه اش
اول خواست بپیچونه و ما رو رد کنه ولی من چون یه خاطره تلخ داشتم نرفتم و موندم
امد یه خورده مثلا برنامه نصب کرد و ور رفت و سنسور دور موتور عوض کرد و ماشین درست شد و بعدش الکی فاکتور سازی کرد و تابلو بود که داره زر می زنه ولی رو یه عدد توافق کردیم و تمام
بعدش غروب یکی دیگه زنگ زد ، تصادف کرده بود رفتم اونجا. با موتور زده به پای یه نفر.
طرف چیزیش نشده بود و مشکل اون نبود
مشکل حاشیه ایجاد شده بود.
یعنی این گواهینامه نداشت و لذا پلیس راهنمایی رانندگی بهش گیر داده بود و متواری شده بود و دوستش که بعدا زنگ زده بود ، آمده بود، اونجا بود
به مدتی پلیس ۱۱۰ آمد و گفت شانس خصوصی وجود داره؟معلوم شد که نداره
گفت پس خداحافظ
و در دقیقه نود به نفر دوم گیر داد و اونو گشت و یهو یه قمه ازش پیدا شد و ماجرا وارد فاز جدید شد
کل قضیه تصادف فراموش شد
و رفتیم کلانتری برای نفر جدید
و تا ۱۲ شب اونجا بودیم و با پول و قول مشکل حل شد
یعنی ساعت ۱۲ و نیم شب
بعد هم رفتیم قفل معیوب خونه یکی دیگه رو درست کردیم که دزد باهاش ور رفته بود و معیوب شده بود
و حدود ۳ شب خوابیدم
هر روز اینجوری نیست ولی دیروز اینجوری بود
یه ایده ای به ذهنم زده. یه پست بزارم در مورد وبلاگ های دیگه بزارم و اونها هم در مورد ما بزارند
نظرتون چیه؟
حالا به نظرتون اول از کدوم وبلاگ شروع کنم؟
زندگی خیلی به بازی شطرنج شبیه است
حواست باید به حرکات تو زندگی باشه و آینده نگری کنی
حواست باید به حرکات بقیه هم باشد
گاهی اشتباه می کنی و نمی فهمی. یهو گندش در می اد
گاهی اشتباه می کنی. اونم اشتباه می کنه
گاهی اشتباه می کنی و می فهمه و ازش سواستفاده می کنه
گاهی اشتباه می کنی و نمی فهمه، جبران می کنی
گاهی هم جبران نمی کنه
گاهی بازی قفل میشه
گاهی کسالت آور می شه
و گاهی تابلو است که هرچی تلاش کنی احتمال بردن نیست.
و ....
خیلی وقته حس نوشتن تو اینجا نیست
ولی تو خوب تو کانال گاهی می نویسم
همه مون دنبال مشکلات خودمون هستیم و لذا خیلی کسی برامون مهم نیست
اداره مسابقات شطرنج برگزار کرده و منهم توش شرکت کردم
برام دعا کنید
زندگی هم به آرامی در جریان است
وقتی یک صفتی را به عزیزان ما نسبت می دهند، مراحل زیر پیش می اد
انکار
تقلیل
پذیرش
سرزنش
چاره جویی و اعلام
دقت کنید
مثلا می ان می گن پسرت کلاهبرداری کرده
اول انکار می کنه
بعد می گه کلاهبرداری نبوده. کم آورده ولی می ده
بعدا قبول می کنه
پسرش رو سرزنش می کنه
و در نهایت به فکر راه حل می افته و به همه هم می گه آقا به پسر من پول ندید
حکومت هم در مشکلات همین کار رو می کنه
مثلا فقر،رشوه یا کرونا یاهرچیز دیگه
اول می گه نیست
بعد می گه هست ، کم هست
بعد که قبول کرد شروع می کنه به بد گفتن و چاره جویی و اعلام عمومی
دیروز فیلم مرد بازنده رو دیدم. با بازی جواد عزتی
فیلم خوبی بود. قشنگ بود. ولی نکته جالبش برام این بود که دیگه سیستم وجود اقازاده،آقازاده رانت خوار، آقازاده رانت دار دارای نفوذ در پرونده
و اینکه نفوذ براحتی پرونده را می بره تو باقالی. رو پذیرفته
حالا امیدوارم چاره جویی هم بکنه و مشکلات کم بشه