آدم وقتی ازدواج می کنه برای خیلی چیزها است و یا خیلی چیز بدست می آره مثل :
یه فامیل جدید
یه سری فرصتها و آشناهای فامیلی جدید
سکس
محبت
کمک حال
دوست
خدمتکار
پول
و ازین جور چیزها
ولی آدمهای متاهل که می رن تو رابطه دوم عموما دنبال یکی تو تا چیز هستند
سکس پول محبت
و اینها ۹۹ درصد دنبال جدایی نیستند. یه رابطه موقت و مکمل می خوان ،کنار رابطه اصلی
و لذا حواستون باشه. و رویایی فکر نکنید
یه دوستی خانمم داره که با شوهرش مشکل جنسی داره.
دوسته گرمه و شوهره سرد و این مشکل سالهاست ادامه داره
جلوی من که جانماز آب می کشن و نمی گن با کسی رابطه داشته و یا داره و یا نه
ولی جدیدا انگار یه سوتی داده و شوهره مچش رو گرفته و می خواد طلاق بگیره
یه دوست دیگه داره که ظاهرا مشکل جنسی نداره ولی شوهره خسیسه
ولذا این دوسته، دوست پسر داره. تا مدتها انگار دوست پسره نمی دونسته این متاهله
البته خود دوست پسره متاهله
حالا فهمیده. چون می خواسته زنش رو طلاق بده و با این ازدواج کنه. که این بهش گفته متاهلم و طلاق نمی گیرم
و لذا در حال کات کردنه البته ظاهرا. و می گه این دوست پسرم برام جنبه عابربانک رو داشت و رابطه از سمت من احساسی نبود
به نظر من اگه شوهری از نظر جنسی سرد باشه و زن گرم باشه و زن یه خورده هم بر و رو داشته باشه، احتمال خیانت نزدیک ۱۰۰ است
دیشب قبل خواب دیدم گوشی ام شارژ نمیشه
دوتا شارژر آوردم. با هیچکدوم کار نکرد
لذا خاموش کردمش جعبه گارانتی اش رو همپیدا کردم و گذاشتم کنار که صبح بیام اداره و کارهاشون بکنم
صبح که پاشدم دیدم ساعت ۹ صبحه.بدو بدو آمدم اداره.
تو راه گقتن چه اشتباهی کردم آمدم اداره. بابد می رفتم دنبال گارانتی گوشی. چون گوشی رو تازه خریدم و هم بیمه داره و هم گارانتی
ولی ادرس گارانتی رو گوشی نبود. و فقط اسم سایت بود و من چیزی نداشتم
آمدم اداره. یه خانمی است که من همیشه گوشی ام رو با شارژر اون شارژ می کنم
گوشی ام رو در اوج نامیدی زدم به شارژرش
شارژ شد
ظاهرا گوشی ام به شارژرش وابسته شده بود.
در هرصورت. فعلا گوشی دارم
ولی قبلش داشتم فکر می کردم که به حسابهای بانکی ام دسترسی ندارم
به هزاران شماره تلفن دسترسی ندارم
کلا خیلی از دنیا جدا شده بودم. گفتم یعنی کسی تو کانال می گه چرا این صبح بخیر نگفت؟
زندگی به روش مسخره قبلی و کمی مسخره تر در جریان است
و البته من سعی می کنم خودم رو ازین باتلاق بکشم بیرون
زنم هم مشغول انواع خوشی هاست
خدا آخر و عاقبت ما رو بخیر کند
سیستم سازی
امروزه آدمها خودشون به تنهایی کارها رو انجام نمی دن
بلکه مدیریت می کنند
مدیران لایق تربیت می کنند و یا استخدام می کنند
یک فرایند درست برای انجام کار طراحی می کنند
و سپس می بینی صد هزار نفر در حال انجام اهداف یک نفر است
امروزه وقتی می خواهند یک مدیر لایق استخدام کنند،از او برنامه می خواهند و می پرسند به این اهداف چگونه می خواهی برسی؟
چون تعریف اهداف و بیان ادعا و شعار راحت است
ولی
چگونه رسیدن بهش مهم و سخت است
اندیشه ها چگونه شکل می گیرد؟با نوشتن . با بیان در کنفرانسها
با انتشار کتاب و تدریس اون در دانشگاه
مثلا مارکس می اد در مورد اقتصاد حرف می زنه و کتاب می نویسه. اندیشه هاش مورد بحث قرار می گیره.
گسترش پیدا می کنه. شنیده می شود و نقد می شود و بعدا مبتنی بر آن حکومت تشکیل میشه.
خلاصه اینکه اگر شما صاحب اندیشه جدیدی برای اداره دنیا هستید، لازم است که آنرا بیان کنید. در موردش بحث شود. نقد شود. عده ای آنرا بپذیرند. تدریس شود. وقتی به اندازه کافی در اقصی نقاط دنیا طرفدار پیدا کرد، بالاخره یه جاهایی پیاده سازی می شود.
اگه خوب جواب داد و موجب رشدشد، کم کم در جاهای دیگه هم پیاده سازی می شود.
مثلا اقتصاد سرمایه داری یا دموکراسی همینطوری جهانگیر شد.
می خواهی چگونه به اهداف برسی
نمی گویند می خواهی چکار کنی.
می گویند چگونه می خواهی به اهداف