-
حسرت محبت
جمعه 6 آبان 1401 20:01
یکی از حسرتهای که به دلم مونده ، محبتهایی است که دوست داشتم انجام بدم و نشد. محبتهایی که دوست داری انجام بدی و به دلت می مونه، حسرت تلخی است و هر دفعه می رم خرید، یادم می افته. نمی دونم این حسها به مرور از بین می رود و یا جانگداز تر می شود.
-
سرمایه گذاری
جمعه 6 آبان 1401 17:16
این مغازه ای که راه انداختم هم بدجور رو مخم است. یه چیز می گم و یه چیز می شنوید. گاهی به خودم فحش می دم و می گم این چه حماقتی بود که کردی گاهی می گم آینده خوبی میشه واسه بچه ها نمی دونم واقعا. آیا صرف اینهمه هزینه ( البته برای من زیاده ) واقعا ارزشش رو داشت. قشنگ ارامشم رو بهم زده. بی حال و بی انرژی و خسته ام. یه چاهی...
-
حرمت از بین رفته
جمعه 6 آبان 1401 14:34
یه اتفاق بدی که بین من و نقطه عطف افتاد از بین رفتن حرمتها بود. مثلا روزهای آخر بهم می گفت دیگه دوستت ندارم والا الان که روز بروز بیشتر جای خالی اش رو حس می کنم ، بهش پیام می دادم. ولی می دونم من براش کم هستم. و تلاش من بیهوده خواهد بود ترجیحم اینه که با خدا معامله کنم و خدا خودش یه آدم مناسب بزاره سر راهم.
-
منطق
پنجشنبه 5 آبان 1401 20:45
منطق صرف و ادممنطقی حدودا وجود نداره. اصلا شاید ذهن منطقی هم نداریم. یعنی ذهن سعی نمی کنه منطقی فکر کنه. بلکه سعی می کنه تصورات و عقاید ما را منطقی جلوه بده. به نوعی سعی در توجیه احساسات و عقاید ما داره. منطق ما بشدت تحت تاثیر احساسات ما است. مثلا وقتی گرسنه هستیم در مورد خوردنی ها یه نظر داریم وقتی سیر هستیم یه نظر...
-
شاه چراغ
پنجشنبه 5 آبان 1401 14:48
ترور یه عده بی گناه در شاهچراغ خیلی ناراحت کننده است ولی اونقدر مردم به حاکمیت بی اعتماد شده اند که یه عده ای می گن کار خودشونه
-
زیبایی
پنجشنبه 5 آبان 1401 14:47
اکثر خانمهای که من دیدم ، با ماسک خوشگل تر هستند چرا؟ پی نوشت: وقتی یه نفر رو با ماسک می بینی ، ناخودآگاه بقیه صورتش را بی ماسک تصور می کنی و حدس می زنی چه شکلیه. بعد که ماسکش رو برمی داره، معمولا طرف رو یه چهره دیگه می بینی و تصورات ت بهم می خوره صورتهای فرضی و تصوری من معمولا زیباتر هستند تا صورتهای واقعی ملت
-
یک یک
چهارشنبه 4 آبان 1401 15:36
امروز صبح یه اتفاق بد افتاد و یکی گفت نمی خوامت خوب نخواستی بودن خیلی بد و تلخه بعدش هم سر ظهر یه اتفاق خوب افتاد و مالک مغازه یه کم بهم تو حق مالکانه تخفیف داد. یه کم درد رو قابل تحمل کرد
-
جذابیت
چهارشنبه 4 آبان 1401 10:36
از کوچکی همیشه به این فکر می کردم چطور افراد از ظاهر هم می توانند به باطن هم پی ببرند و جذب بشوند؟ چطور میشه جذابیت رو برد بالا؟ چطور بدون خودنمایی و استفاده از مال و اموال جلب توجه کرد حدودا به هیچ جواب بدرد بخوری نرسیدم یک چیزهایی به نام معیارهای ظاهری وجود دارد به نام خوشگلی و خوش تیپی و پولداری و خوش هیکلی و البته...
-
گیمر و نقطه عطف
سهشنبه 3 آبان 1401 12:24
امروز با یه خانم گیمر سابق صحبت کردم. منو یاد نقطه عطف انداخت. س ک س ی. گرم و خواستنی. نقطه عطف که الکی از دست رفت. فکر می کنمالان قدر آدمها رو بیشتر می دونم
-
ثابت کردن
سهشنبه 3 آبان 1401 12:05
و یکی از کارهای سخت ثابت کردن خویش است به دیگران و یا گاهی جذب مخالف. مثلا در اتاق جدیدی که فعلا آمده ام ، دو سه نفر همکار دارم که فکر می کنند من ارزشی ام. بطور واضحی مشخصه که نیستم. ولی اونها نمی فهمند. البته یکی شون نمی فهمه. بقیه نظرشان عوض شده از حرفها و رفتارهای آدمها می توان خشم و محبت شون رو درک کرد و من تو...
-
دختر دوست داشتنی
دوشنبه 2 آبان 1401 12:03
من یه دختر دوست داشتنی دارم حداقل از نظر خودم مادرش و خاله اش و بقیه خیلی بهش ایراد می گیرند، ولی من قبولش دارم و نمی خوام بزارم بقیه بالهاشو بچینند پسر کوچیکه هم همین داستان رو با خانواده داره. ولی از اونهم حمایت می کنم. دیشب با دخترم صحبت کردم. دلش پر بود. از بی توجهی بقیه. می گفت من جز شما برای هیچکس مهم نیستم. فقط...
-
انقلابی
دوشنبه 2 آبان 1401 09:58
راستش نمی تونم هیچ کاری برای همراهی با مردم معترض نکنم حس می کنم منم باید یه کمکی بکنم و طرف مردم باشم ولی چون می ترسم برم تو خیابون تصمیم گرفتم در پشت صحنه ازشون حمایت کنم و پشتیبانی کنم لذا تصمیم گرفتم در یک مکان بی خطر و امن، سرویس بغل رایگان ارائه کنم البته اگه طرف خیلی حالش بد باشه و نیازمند باشه، بوس رایگان هم...
-
دلتنگی
یکشنبه 1 آبان 1401 15:17
کاش دلتنگی بهانه خوبی بود برای پیام دادن. ولی می دونم نیست. می دونی نیست
-
زندگی
یکشنبه 1 آبان 1401 15:12
زندگی در جریان است مغازه حدودا راه افتاده. البته عیب و ایرادهایی هم داره با مالک در خصوص حق مالکانه صحبت کردم، امیدوار م تخفیف بده اعتراضات در جریان و حاکمیت علاقه ای به شنیدن حرف مردم نداره. احتمالا همه چی رو می دونه خواب دیدم پنج تا دختر زشت و بدهیکل پنج تا دختر سکسی رو خوردند تعبیرش شد اینکه بعد از چند سال س ک س...
-
معجزه
دوشنبه 25 مهر 1401 08:49
دیشب یه معجزه رخ داد یه سری سکه گم کرده بودم در ناامیدی کلی صلوات فرستادم و گشتم و ناامید شدم و در اوج ناامیدی ، دخترم برام پیدا کرد بنده خدا اونم کلی نذر کرده بود براش شکلات و چیزهایی که دوست داشت خریدم
-
دوست یابی
یکشنبه 24 مهر 1401 08:55
سامانه دوست یابی ام از کار افتاده و نمی تونم دوست جدید پیدا کنم
-
انتخاب
پنجشنبه 14 مهر 1401 21:02
یکی امروز بهم گفت اگه مجرد بودی باهات بودم این جمله رو بارها شنیدم و جواب همیشگی که گاهی می گم اینه : من دوتا انتخاب دارم. جدا بشم و به عشق و حال مشغول بشم. چون کلی دختر و زن هستند که وقتی مجرد باشی باهات خواهند بود ولی زن و بچه فعلی ام به مشکل بخورند یا همینطوری و در صورت امکان یواشکی به نیاز جنسی ام برسم که خوب سخته...
-
سی سالگی به بعد
پنجشنبه 14 مهر 1401 12:56
به نظرم می اد زنها و دخترها تا سی سالگی دنبال عشق هستند. بعد عاقل می شن و دیگه یا دنبال پول هستند یا شوهر. یعنی مثلا دخترهای زیر سال راحت عاشق مردهای متاهل می شن. ( البته مردهای متاهل جوون و نه من ) بعد همین ها وقتی بالای سی می شن دیگه علاقه مند نمی شن ، مگه اینکه حرف پولدار باشه. و یا فقط دنبال پسرهای مجرد می گردند...
-
غصه
یکشنبه 10 مهر 1401 10:25
قاعدتا یه مرد در چهل سالگی نباید بیاد بناله و باید عین کوه استوار باشه اما این ظاهر است آدم گاهی واقعا حالش گرفته است. جالب تر اینکه اکثر اطرافیان هم همینطور هستند. حال همه شون گرفته است. هرکسی یه جوری و ما هم نسبت به هم بی توجه هستیم انگار نه انگار
-
مهسا امینی
پنجشنبه 31 شهریور 1401 20:14
مهسا امینی یه دختر کرد بود که امد تهران و دم مترو حقانی به جرم بدحجابی دستگیر شد و به وزرا منتقل شد. اونجا از هوش رفت. بعدش با آمبولانس از وزرا رفت بیمارستان کسری و بعدش فوت شد. اینوری ها معتقد بودند که پلیس زده تو سر مهسا و ضربه مغزی شده. تو عکسهایی هم که ازش منتشر شد، خونریزی گوش دیده می شد. اونوری ها می گفتند خود...
-
بغض
سهشنبه 29 شهریور 1401 19:49
چند روزی و یا چند ماهی است که بغض گلویم را گرفته است. از هر طرف که می رم غم و غصه می اد سراغم جای خالی نقطه عطف هم که اذیتم می کند غمگینم.خیلی غمگینم و تا حرف می زنم گریه ام می گیرد نتایج کنکور امد و انتخاب رشته اشتباه پسرم هم غمی بود روی غمها البته هنوز زیبایی زیاده
-
مشهد
جمعه 11 شهریور 1401 23:27
آمدیم مشهد با قطار داستانی شد ولی امید دارم امام رضا منشا اتفاقهای خوب بشه
-
دوست دختر افغانی
یکشنبه 6 شهریور 1401 23:56
دوست دارم یه دوست دختر افغانی پیدا کنم و ببینم اونها چطوری هستند علاوه بر اینکه بعضی ها شون خیلی خوشگل هستند
-
افزایش سن و مرگ ارزوها
جمعه 4 شهریور 1401 15:31
نمی دونم مال افزایش سن است یا مال افسردگی در هرصورت خیلی آرزو و هیجان محرکی ندارم و به هرچی می نگرم بعدش می گم خب که چی؟
-
دوست دختر
چهارشنبه 2 شهریور 1401 13:20
به شدت به یه پارتنر س ک سی نیاز دارم ولی خوب شرایطش نیست. یعنی شرایط اینکه به کسی پیشنهاد بدم، ندارم. لذا دارم تحمل می کنم ببینم چی میشه نقطه عطف رفته سراغ دوست پسر جدیدش و به اون متعهد شده و باید اینو بپذیرم با کم خوری و نخوردن خامه و شکر و سس و نوشابه و غیره، کلی لاغر شدم و هرکسی منو می بینه می گه چقدر لاغر کردی...
-
تحمل خسارت
چهارشنبه 2 شهریور 1401 13:17
هنوز درگیر مغازه ام البته حدودا اخراشه امروز بعلت اشتباه در حمل بار زدم و یه کارتن سرامیک و کاشی رو شکوندم افتاد و خورد شد و چقدر اعصابم خورد شد وقتی یه ضرری بهم می خوره و نمی فهمم چرا، بیشتر اعصابم خورد میشه چون عبرت هم نشده در خصوص امروز، راستش صبح که بلند شدم گفتم اول برم و بیام و بعد نماز صبحم رو بخونم. البته من...
-
فراموشی
چهارشنبه 2 شهریور 1401 12:23
فراموشی کسی که مدتی بهت می داده و باهات بوده و پایه ات بوده، خیلی سخته باور اینکه دیگه رفته خیلی سخته ولی حقیقت های تلخ زیادی در این دنیا وجود داره
-
نوشتن
پنجشنبه 27 مرداد 1401 03:23
هرچی سن می ره بالا نوشتن سخت تر میشه
-
ارث مرد پولدار
چهارشنبه 26 مرداد 1401 11:38
سالها قبل یه دهکده ثروتمندی وجود داشت که مربوط به خانی بود به نام محمدخان محمد خان این دهکده را از پدرش به ارث برده بود. پدرش در آبادانی ده کوشیده بود. ولی در هر صورت خان بود و خان هم زورگو است و مستبد در زمان محمد مردم چندین بار شوریدند و یا حداقل تلاشهایی کردند چشمه ده متعلق به همه بشود یا اینکه در تصمیمگیری های ده...
-
رابطه یواشکی
سهشنبه 25 مرداد 1401 10:41
مردان متاهل مدلهای مختلفی دارند. ولی در هرصورت یه کنترلی توسط زنشون روشون هست. لذا رابطه باهاشون دارای محدودیت است. حالا هرچقدر مرد داستان زیر کنترل بیشتری باشد، رابطه محدودتر است. و این آزار دهنده است. برای دوطرف رابطه هم آزار دهنده است و گاهی فکر کردم بهمین موجب میشه، نخوام با کسی تو رابطه باشم یه جا نوشته بود :...