-
دنیای موازی
چهارشنبه 16 آذر 1401 08:52
توی دنیای موازی و جای درست و حسابی من هرروز تا چهار فقط کار می کنم. بعدشم می ام خونه ، می شینم کتاب می خونم و کاردستی درست می کنم و گاهی می نویسم
-
قدرت کلمات
سهشنبه 15 آذر 1401 15:53
چند وقت پیش یکی یه تست آورد پیشم که فکم افتاد. یه سیب رو نصف کرده بود. نصفش رو گذاشته بود تو یه جعبه و روش اسمهای مثبت نوشته بود. اسم ائمه و امامان و معصومین بعد نصف دیگه اش رو گذاشته بود تو یه قوطی دیگه و اسم شیطان رو نوشته بود و احتمالا چیزهای دیگه. بعد پانزده روز به طور واضحی سیب قوطی دوم فاسد تر و خراب تر شده...
-
چشم و ابرو
سهشنبه 15 آذر 1401 15:49
یه همکار خانم چشم رنگی دارم که همیشه ماسک می زنه. دلیل ش رو نمی دونم ولی تا وقتی ماسک رو صورتش است، تصور می کنی خیلی خوشگله. واقعا هم با ماسک خیلی خوشگله وقتی که ماسک رو ور می داره، یهو از عرش می اد تا نزدیکای فرش اکثر ادمها ماسک دارند. فقط ما ماسکشون رو نمی بینیم
-
ملت عشق
سهشنبه 15 آذر 1401 09:34
یادم نیست که چی شد که علاقه مند شدم این کتاب رو گوش بدم. ولی یادم هست همون اولش خورد تو ذوقم چون همون اول کتاب آخر کتاب را لو داد و من نفهمیدم چرا اینکار رو کرد. هیجانش کم شد. شاید علاقه ام به شمس و مولانا و رابطه عجیب و غریبشون منو علاقه مند کرد که ادامه بدم و این کتاب رو گوش بدم. مسئله جالب تر این بود که اول نمی...
-
یخ زدم
دوشنبه 14 آذر 1401 08:56
امروز صبح با موتور امدم سرکار و یخ زدم محل کارم دور شده و غرب تهران است و اینجا کمی برف هم می آمد و یخ زدم البته از باران یخ نزدم. از این آب هایی که کنار خیابون جمع می شه و یهو از سر تا پا می ریزه و دوش می گیریم یخ زدم البته یکی از دلایل یخ زدنم تلاشم برای خوش قولی بود. یه قولی به یکی داده بودم. تو بارون رفتم انجام...
-
شمس سرد
یکشنبه 13 آذر 1401 23:31
دیگه آخرای کتاب ملت عشق هستم و بعدا در موردش خواهم نوشت ولی شمس با یه دختر ۱۵ ساله ازدواج می کنه ولی سرد بوده و ترتیب دختر رو نمی داده.و دختر بیچاره چه حال بدی داشته. کلی خندیدم به داستان و دلم برای دختر سوخت اسطوره ای مثل شمس می بایست گرم می بود. اسطوره سرد بدرد نمی خوره
-
آخرین دیدار
شنبه 12 آذر 1401 23:15
امشب باید برای یک تغییر برمی گشتم اداره. لذا الان اداره ام. قبلش دخترم باهام خداحافظی کرد. یک بغل طولانی. یک لحظه به دلم افتاد نکنه آخرین دیدار باشه و من تصادف کنم و برنگردم. کسی نمی داند آخرین دیدار کدوم دیدار است.
-
از چی؟
شنبه 12 آذر 1401 18:45
گاهی فکر می کنم همه چیزهایی که می دانم را شما می دانید. لذا می گویم از چی بنویسم؟ لذا یومیه و خاطرات می نویسم. من به اکثر افرادی که باهاشون به نوعی در زندگی ام هستند یا بودند یه اسم مستعار منحصر بفرد می دم. یه دختر خانمی هست که اسمش را سوگلی گذاشته بودم. ارتباط چندانی نداریم یعنی او علاقه ندارد. بشدت افسرده و غمگین...
-
مرام حسین
پنجشنبه 10 آذر 1401 18:11
به نظر من سبک زندگی آدم مهمتر از نحوه فوتش است. لذا چیزیکه در زندگی امام حسین برای من مهم است، جمله مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. البته نمی دانم زندگی من زندگی با ذلت است یا با عزت. ولی می دانم همه آنهایی که در زندان ویا در حین مبارزه با حاکم نامشروع کشته شدند، شیعه و پیرو امام حسین بوده اند. چه بدانند و چه...
-
تنهایی در تولد
پنجشنبه 10 آذر 1401 16:25
همکارم که یه دختر متولد ۷۳ است از طریق اینترنت یه هتل تو شمال برای خودش رزرو کرد. برای یه شب. بلیطش رو من براش چاپ کردم گفتم تنها می ری ، گفت اره. گفتم چرا گفت شنبه تولد ۲۸ سالگیم است می خوام تنها باشم. برام جالب بود. جالبه که تهران خونه مجردی داره و جدا زندگی می کنه. شایدم خونه اش رو با چند نفر دیگه گرفته . باید...
-
وبگردی
چهارشنبه 9 آذر 1401 12:16
اگر کسی داشت با ذوق چیزی واسهتون تعریف میکرد نزنید تو پَرش! این اصطلاح «توی پرِ کسی زدن» خیلی دقیقه، یعنی جلوی پروازش رو نگیرید، زمینگیرش نکنید. بگذارید چند دقیقه فکرش بپره و بره و دور باشه از این واقعیت لعنتی. ########## نیاز دارم که اتفاقی بیفتد و از من بپرسند: «خب بگو ببینم چه احساسی داری؟» و من در جواب...
-
یومیه- فوتبال
چهارشنبه 9 آذر 1401 10:28
تمام آدمهای نابالغ علت و سرمنشا مشکلات را خارج از خود می بینند. و همواره دنبال یه مقصر برای مشکلات می گردند. حکومتهای نابالغ و بعضا دیکتاتور هم معمولا دنبال یه دشمن می گردند. و کشورها همتبدیل به کشورهای دوست و کشورهای دشمن می شن. لذا بعد از یه مدت فرهنگ مردم هم اینطوری میشه و همه به دوست و دشمن تقسیم می شن. و ما از...
-
پرخرج
سهشنبه 8 آذر 1401 11:26
-
پیاز و چوب
دوشنبه 7 آذر 1401 14:40
دیشب دخترم نباید یه کاری رو می کرد. فرضا نباید می رفت تو انباری. بهش گفتم نرو. و اون کار رو نکن. مامانش گفت حرفت رو گوش نمی کنه . قبلش هم سر به چیز بیخود که یادم نیست ازم دلخور شد. در هرصورت رفت. بعد یه مدت نگران شدم و رفتم ببینم چکار می کنه و اتفاقی براش نیفتاده باشه. دیدم نرفته. بلکه دم در مونده. طوریکه ما فکر کنیم...
-
نقاط سیاه
دوشنبه 7 آذر 1401 14:25
با همه ادعای روشنفکری که دارم و فکر می کنم آدم فهمیده ای هستم، هنوز جای کار و پیشرفت زیاد دارم. و هنوز تا کمال خیلی خیلی مونده. امروز رفتم کارنامه دخترم رو گرفتم. چند تا نمره خوب داشت و چند تا نمره بد. چندتا از امتحانات را نداده بود و خوب نمره ای نداشت. تازه کارنامه خاصی هم نبود و کلاسی بود. ولی من مثل پدرها و یا...
-
فوبیا
دوشنبه 7 آذر 1401 10:34
فوبیا ترس از اداره مالیات و ادارات دولتی گرفتم. اونقدر رفتم اینجاها و اذیت شدم. دیگه فشارم می افته وقتی اسمش می اد
-
بزن و درو
یکشنبه 6 آذر 1401 10:25
عموما گفته می شود که مردها راحت می توانند بدون اینکه علاقه ای داشته باشند و فقط برای اینکه لذت ببرند، س ک س کنند ولی زنها برای اینکه لذت ببرند باید علاقه داشته باشند. نمی دونم جملات بالا چقدر درسته. ولی من خیلی اینجوری نیستم. یعنی یه حداقل علاقه ای برای س ک س لازم دارم. علاوه بر اون از بزن درویی خوشم نمی اد. یعنی...
-
زن بودن
یکشنبه 6 آذر 1401 00:12
امشب به این نتیجه رسیدم که زن بودن خیلی سخته. اینکه همه اش بپزی و بشوری و بقیه بیان بخورم و برن و تو فقط جمع کنی و بعد همه درآمدها و رشد کردنها و موفقیت ها مال اونها باشه و تو یه تلفن تو خونه باشی، خیلی سخته. و فقط در شرایطی میشه که یا عاشق باشی و یا نفهمی و راضی باشی و خودت برای خودت برنامه ای نداشته باشی
-
پیش بینی
شنبه 5 آذر 1401 01:25
-
دنیای دیگران
شنبه 5 آذر 1401 01:05
امشب با خانمم صحبت کردم و سعی کردم با دنیا ش آشنا بشم. در دنیای اون من یه انسان خودخواه و بیرحم بودم که هیچ وقت بهش حس امنیت نداده بودم. هیچوقت یار و یاور ش نبودن و احساس حمایت بهش نداده بودم ازین بدتر این بود که در یکسری موارد هم حق با اون بود. تا قبلش از نگاه خودم ، مدد خوب و مهربانی بودم که حامی زنش است و حتما زنش...
-
انگشتان دست
جمعه 4 آذر 1401 11:05
یکبار قبلا دخترم ازم پرسیده بود ، کدوممون رو بیشتر دوست داری؟ و من بهش گفته بودم که شما ها مثل انگشتان دستم می مونید . ممکنه یکی کاربردی تر باشه. بیشتر بدرد بخوره. زورش بیشتر باشه و غیره ولی همه تون رو به یه اندازه دوست دارم. همه تون مثل همید دیشب تو یه بحثی گفت می دونید بابام در جواب سوال من وقتی ازش پرسیدم کیو بیشتر...
-
ازدواج
جمعه 4 آذر 1401 01:39
چرا آقایون دیگر تمایلی به ازدواج ندارند: دلایلم رو در مورد عدم تمایل خانمها رو آخرش می گم قبلا آقایون زن می گرفتند و یکی مال اونها می شد و اون تو خونه نگه می داشتند و غیره. و مبلغ مهریه هم اونقدر نبود که نتونند بدن و زنها هماگه طلاقشون نمی دادی، مهریه نمی خواستند. ضمنا س ک س هم به سختی و هزار داستان و دردسر فراهم...
-
دنیای تو
جمعه 4 آذر 1401 01:28
امشب داشتم فکر می کردم به خانمم بگم تا حالا دنیا رو از دید من دیده؟ شاید اگر اینکار رو بکنه ، منو بهتر درک خواهد کرد و مشکلات کمتر میشه. بعد به ذهنم رسید که آیا دنیا از دید او دیده ام؟ آیا من اینکار را کرده ام که توقع دارم او اینکار را بکند؟ تلاش کردم اینکار رو بکنم. فکر کنم نشد. لذا احتمالا فردا ازش بخوان در مورد...
-
وبگردی
پنجشنبه 3 آذر 1401 20:42
رابطه جنسی چیز جذاب و خوبیه؛ ولی آدم فقط حدود ۲ ساعت در هفته میتونه مشغولش باشه؛ ۱۶۶ ساعت دیگه تو هر هفته میمونه. آدمیو انتخاب کنید که بتونید همه ی لحظه ها کنارش خوش باشید:) و من به این قانون پایبندم
-
پول خدا
چهارشنبه 2 آذر 1401 18:43
شنیدید می گن خدا بهش داده و براش ساخته یعنی کلی پول قلمبه بهش داده فکر کنم این برای بقیه است و برای من نیست. دوست دارم خدا برای منم بیاره. ببینم چطوریه
-
روز حساب
چهارشنبه 2 آذر 1401 16:36
امروز روز حساب بود. روزی بود که با اعمال اشتباهم روبرو شدم و مجبور شدم پاسخگو باشم. مجبور شدم عذر خواهی کنم و خسارت بدهم می شود ملت رو پیچاند و پاسخگو نبود. ولی خوب من اهلش نیستم. مدتی پیش ماشینم رو گذاشتم برای فروش. ماشین من عیب و ایرادهایی داشت که من همه رو نگفتم. گفتم خودشون بیان کارشناسی کنند. یه نفر هم آمد و...
-
ازدواج موقت
سهشنبه 1 آذر 1401 19:47
در آینده بشر ازدواج دائم را حذف خواهد کرد.ازدواجها پنج ساله خواهد بود و بعد از اون نیاز به تمدید خواهد داشت. البته اگه قراردادی یک ساله نشه
-
تنفر
سهشنبه 1 آذر 1401 09:55
گاهی وقتها آدم شادمهر را درک می کنه وقتی که می گه : از آدمهای این شهر بیزارم چون با همه شون خاطره ندارم
-
یک اس ام اس
دوشنبه 30 آبان 1401 15:12
-
من ساده لوح
دوشنبه 30 آبان 1401 11:32