-
فلسفه ارایش ق 1
جمعه 16 خرداد 1399 01:33
فلسفه ارایش وقتی بچه بودم فکر می کردم درسخوندن خیلی مهمه و درس خونها خیلی با ارزش هستند فکر می کردم دنیا مال درسخونها است و همه اینو می دونند البته یه خورده جو جامعه هم این بودم نمی دونم به این دلیل یا به دلایل دیگه، درسم خیلی خوب بود و شاگرد اول بودم حالا یه مشکل دیگه داشتم. کسانیکه منو نمی شناختند نمی فهمیدند من...
-
اونکه رفت وضع بهتر شد
پنجشنبه 15 خرداد 1399 19:40
سال 89 رزومه ام رو دادم به یکی از اشناهای دور. منو برد به شرکتشون. تا وقتی بود کار خاصی برام نکرد. ولی کم وبیش حواسش بود و بقیه هم بخاطرش مراعاتم رو می کردند ولی از وقتی رفت من سمت گرفتم و وضعم بهتر شد و مدیر شدم و ... . سال 92 یکی از دوستان رزومه ام رو داد به یه شرکتی و رفتم اونجا. بعد ا یه مدت کوتاهی رفت خارج و من...
-
دزدهای بزرگ
پنجشنبه 15 خرداد 1399 19:28
- پشت سر اقای قالیباف حرف و حدیث زیاده. شنیدم که اقای میرسلیم کلی به تخلفات قالیباف اشاره کرده و گفته که مثلا برای جلوگیری از تحقیق و تفحص فلان قدر پول داده و غیره. تخلفات عیسی شریف معاون اقای قالیباف هم که در دادگاه در حال رسیدگی است. 2- دیروز صبح داشتم می امدم اداره،دیدم سر خیابون و سر هر خیابون یه موتور پلیس...
-
این روزها
یکشنبه 11 خرداد 1399 14:43
این روزها نقطه عطف وجود دارد. روابط کمی سینوسی است. ولی به شدت وابسته است. دوست داشتنی و خوب هم هست. لحظه های خوبی داریم. ولی می دانم عواقب ممکنه داشته باشه
-
کارهای خودم
سهشنبه 30 اردیبهشت 1399 13:40
امروز دخترم برام چند تا استوری گذاشته بود. ازم انتقاد کرده بود. می گفت تو کار کارهای خودتی و بینای رفتارهای من. گفته بود برای عبور از این حالهای بد کمکم کن و .... می گفت فقط غر می زنی و اعتماد به نفس آدم رو می گیری و ... . حرفهاش حق بود و باید خودمو اصلاح کنم
-
زن سرد
شنبه 27 اردیبهشت 1399 11:18
خانمم لمسی نیست و دوست نداره بغل بشه. دیشب سفت بغلش کردم. می گه ولم کن می گم بابا همه دنبال اینجور بغل هستند. قدر نمی دونه
-
زن با احساس بدرد نخور
پنجشنبه 25 اردیبهشت 1399 10:12
زن من از نظر خودش خیلی با احساس و حساسه ولی از نظر من لوندی و دلبری بلد نیست. یه دختر بچه است که فقط بلده از شوهرش که فکر می کنه پدرشه، توقع داشته باشه
-
خاطرخواه هایم
یکشنبه 21 اردیبهشت 1399 15:12
این روزها میشه گفت چند تا خاطر خواه دارم.البته شایدم جو گیرم و فکر می کنم خاطر خواه دارم.( یکی قمی. یکی نقطه عطف. یکی همکار مرکز تماس. شاید باز هم باشند ( جالب ترینش این خانم همکار است که داره سعی می کنه ریز ریز صمیمی بشه. ولی از عواقبش می ترسم. فعلا هم نمی خوام با کسی وارد رابطه جدی بشم. شاید یه لاس خوشگه بزنم، ولی...
-
زلزله و تنها ها
شنبه 20 اردیبهشت 1399 10:25
دو سه شب پیش تهران زلزله امد. شدید نبود. ولی ترسیدیم ملت ریختند تو خیابون من پیش خانواده بودم. پاشدم پسرم رو صدا کنم که زلزله تموم شد. ولی دلم بحال زنها و دخترهای تنها سوخت. کسی رو نداشتند بهشون آرامش بده بغلشون کنه و بگه نترسید یه همکار سابق داشتم که تنها زندگی می کنه بهش پیام دادم. کاملا معلوم بود استرس داره و نیاز...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 اردیبهشت 1399 10:20
مرا جوری در آغوش بگیر که انگار فردا میمیرم و فردا چطور؟ جوری در آغوشم بگیر که انگار از مرگ بازگشتهام.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 18 اردیبهشت 1399 10:17
کد های دخترا : هوم = عصبیه خوبم = قطعا خوب نیست بگذریم = اتفاقا نگذریم کامل برام توضیح بده آهان اوکی = اصلا اوکی نیست اوکی ببخشید = ۱% هم پشیمون نیستم اشکال نداره = خیلیم اشکال داره و گند زدی!
-
بسیار با اهمیت
پنجشنبه 18 اردیبهشت 1399 10:16
یک چیزهایی هست که شما هیچ وقت نخواهید فهمید. چیزهای به ظاهر کم اهمیتی مثلِ اینکه چه کسی، در کدام تاریخ، توی تونلِ شماره چندِ کدام جاده با گوش دادن به چه موسیقی ای یادتان کرده است
-
خیاط
چهارشنبه 17 اردیبهشت 1399 15:06
طرف آمده خودش شوخی جنسی کرده. گفتم نکن. ادامه داده گفتم اگه دوست داری ای دی تلگرام بده. نداده. بعد می اد می گه تو عوضی هستی. باشه. تو خوبی
-
زن گرم
سهشنبه 16 اردیبهشت 1399 13:09
یکی از نعمت های الهی برای یک مرد، یک زن گرم است زنی که همیشه دلش می خواهد. بیاید سراغت. تو را نوازش کند و بخاطر نیازش براحتی ببخشد وباهات مهربان باشد
-
تناقض
پنجشنبه 11 اردیبهشت 1399 12:15
یکی از چیزهایی که تو ماه رمضان ازش بدم می اد ، دل درد پرخوری است. دل درد پرخوری در سحر و دل درد پرخوری در افطار. و همواره سعی می کنم دچار ش نشم، چون کل روزه داری آن روز رو کوفتممی کونه. فقط یه مشکلی هست: کم که می خوری گرسنه میشی.اونم شکمویی مثل من
-
گرگ و عقاب
پنجشنبه 11 اردیبهشت 1399 08:41
اون جوری که شنیدم گرگ وقتی می زنه به آغل گوسفندان و یا به گله شون، خیلی گوسفند می کشه. ولی خوب قاعدتا یه دونه بیشتر نمی خوره. بقیه رو الکی خفه می کنه. یعنی حیفشون می کنه. نه خودش می خوره و نه می زاره اونها زندگی کنند و قطعا اگه روز حساب و کتابی داشت، جوابی برای اونهایی که الکی کشته نداشت. ولی عقاب بدیهی است که یه دونه...
-
مادرم
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399 11:12
دیروز برای کاری رفتم دنبال مادرم. و بردمش که به کارهاش برسه. حدود چند ساعت باهم بودیم ولی حرفی برای گفتن نداشتیم. اکثر مسیر به سکوت طی شد. کمی از مسیر هم در خصوص کار صحبت کردیم برایم تلخ بود
-
برخورد
سهشنبه 9 اردیبهشت 1399 17:53
می گن هیچ چیز مثل برخورد مهربانانه با کارمند بد، کارمند خوب را افسرده و ناراحت نمی کند. در دنیا هم همینطوره. هیچ چیز مثل برخورد و مهربانانه خدا با بندگان بدش، بندگان خوبش رو نامید و مایوس نمی کنه
-
چی تو چی
سهشنبه 9 اردیبهشت 1399 01:22
دوستم می گفت مشکل ماها اینه که فکرم تو چیز است و چیزمون تو کار ولی خارجی ها برات یه نظر شما چیه؟
-
پلنگ
سهشنبه 9 اردیبهشت 1399 00:53
باید مثل پلنگ بود. یا مثل شیر نشست و گله خانمها رو از دور نگاه کرد و یکی رو انتخاب کرد و همون رو شکار کرد. اینکه مثل تله یه جا بشینی ببینی کی می اد سراغت همونو شکار کنی یا اینکه همزمان تلاش کنی چند نفر رو شکار کنی، معمولا راضی ات نمی کنه. و همیشه چشمت دنبال شکار خودته.
-
حیاط زندان
دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 22:14
امروز یه صحبت در مورد جامعه شناسی گوش می کردم می گفت بعضی چیزها از نظر خودمون خاص هستند ولی از نظر جامعه شناسی عادیه مثلا یه بازرگان مسن که تصمیم می گیره با منشی اش ارتباط بگیره و تنوعی به زندگی اش بده و هیجان ایجاد کنه، از نظر خودش کار با هیجان و خاصی داره می کنه. از نظر جامعه شناسی این رفتار عادی است و همون موقع که...
-
روزه و روزه داری
دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 09:17
خداروشکر که سلامت هستم و روزه می گیرم. می تونستم مریض باشم و روزه نگیرم. ولی آدم سالم باشه بهتره خداروشکر شغلم طوری است که روزه داری در آن سخت نیست خداروشکر روزه به کار و درآمدم آسیب نمی رساند
-
سرگرمی
دوشنبه 8 اردیبهشت 1399 09:05
کلا یه سرگرمی و دلخوشی و تفریح تو زندگی ام بود که اونم کنسل شد و بهم خورد دیگه می ام اداره. می رم خونه. می ام اداره می رم خونه. نه تفریحی و نه دلخوشی ای
-
زن دوست نداشتنی
یکشنبه 7 اردیبهشت 1399 17:21
آدم باید دقیقا با کیسی که خیلی دوستش داره انتخاب کنه. یکی از مشکلات من همیشه این بودا که بقیه به چشمم می آمدند. رگاز روز اول خیلی دوستش نداشتمو نداشتم و نداشتم. و لذا چشممدنبال همه بود. شما این اشتباه رو نکنید
-
اخرش
شنبه 6 اردیبهشت 1399 13:13
آخرش لو می ری خیلی تلاش می کنی حواست به همه چی باشه ولی آخرش لو می ری همه رفتند. همه لو رفتند. حالا تو و توک هم استثنا داریم. گفتم بدانید همه اونها که لو رفتند ، فکر می کردند لو نمی رند
-
بحران
شنبه 6 اردیبهشت 1399 11:39
همکارم تعریف می کرد که به بحران خورده. همسرش به نوعی متوجه رفتار اون و یک مورد شماره مَکوک تو واتس اپ شده ظاهرا طرف نقطه داده و خانم اینم نقطه داده اوضاعی شده
-
فضاهای خوب
پنجشنبه 4 اردیبهشت 1399 12:58
بعضی عکسها هست آدم می بینه. روحش شاد می شه. محیطهای جذاب و زیبا و غیره بعد می گی خوب کاش می شد با فلانی می رفتم اونجا. اهان. مشکل همین جاست. من هرچی به فلانی فکر می کنم کسب رو پیدا نمی کنم که خیلی دوست داشته باشمباهاش برم جایی با اینکه به روی کسی نمی ارم و به هیشکی نمی گماز دستت ناراحتم. ولی از دست همه ناراحتم
-
من و دخترم
یکشنبه 31 فروردین 1399 18:35
چند روز پیش با دخترم رفتیم بیرون. تو راه یه آهنگ گذاشتم و با دخترم باهم گوش می ددیم و می رفتیم. یه هدفون داشتیم. یکیش تو گوش من بود. یکیش تو گوش دخترم. بغل به بغل هم راه رفتیم خیلی چسبید
-
دوست دختر
یکشنبه 31 فروردین 1399 15:52
آدم باید یه دوست دختر داشته باشه، که خسته و داغون بره پیشش و شاد و سرحال از پیشش بیاد بیرون . آغوش بعضی ها مثل استخره. دوست داری لخت شدی بری توش
-
جای
یکشنبه 31 فروردین 1399 15:51
خیلیها دوست دارند جایِ آدممعروفها، سیاستمدارها و یا دکتر، مهندسها باشند من اما دلم میخواهد جایِ کسی باشم که تو عزیزم صدایش میزنی!